تاریخچه بازی Max Payne | روزگار خوش مکس پین

تاریخچه بازی Max Payne این بار سوژه مجموعه مقالات روزگار خوش است و قرار است قلقلکتان بدهد! قرار است پنجرهای باز کند به دنیایی که خیلی وقت است گذشته و رفته و شاید هنوز، جایی در کوچه پس کوچههای ذهنتان حضور دارد. این پنجره را درست روبروی این کوچه پس کوچههای قدیمی و پر از خاطره باز خواهیم کرد. برای یادآوری خاطرات خوشتان با بازیهای قدیمی و جریانسازی که معنای دیگری به زندگیتان داده بودند. بازیهایی که خاطره ساختند و شاید، حالا با کمک آنها بخش خاصی از دورههای مختلف زندگیتان را مرور میکنید. مثل دورانی که مکس پین Max payne بازی میکردید؛ با ما همراه باشید.
مقدمهای بر تاریخچه بازی Max Payne
تن سرد سرما در کوچه پس کوچهها وجود گرم مرا سیلی میزد. دستانام جانشان را برای لمس دوباره دخترم میدادند. شوق دوباره دیدن میشل آنچنان مرا مست کرده بود که نه خیالی از سرما در ذهنم بود و نه مرارتی از کار زیاد در وجودم. شمارش قدمهایم بیمقدار شده بود و قلبام از حرارت عشق به خانواده سوزان است. خیلی وقت بود دنبال این چنین آرامش و زیبایی میگشتم. دوران کودکیام پر از خستهگیها و شکستها بود و مدام با خود فکر میکردم که خداوندا کی میشود من هم یک دنیای همراه با آرامش داشته باشم. او بهمن آن را هدیه داده بود. دلیل اینکه میخواست آن را دوباره از من بگیرد نمیدانستم. برای اینکه دلیلی به او ندهم که آن را از من بگیرد میخواستم آخرین نخ سیگارم را هم جلوی چشمان او بکشم و برای همیشه سیگار را به زباله دانی افکارم بسپارم. اما او گوشش به این حرفها بدهکار نبود. هیچ چیزی دیگر از دنیا نمیخواستم. هم صحبتی با میشل و در آغوش گرفتن رز و شنیدن صدای زیبای او وقتی بگوید پدر برای من دنیایی با معنا و ارزشمند شده بود. همیشه از کودکی رویای آمریکایی را در سر میپرواندم. یک آمریکایی هم چیزی جز آرامش و خوشی در زندگیش نمیخواهد. از تمام رنجهایی که پدر و مادرم و روزگار در تمام دوران کودکی و نوجوانیام بهمن کرده بودند خسته بودم. میخواستم نفسی چاق کنم و دوباره محکم به زندگی برگردم. اما گاهی برخی آزمونهای زندگی کمر ما انسانها را میشکند. دیدن چند قطره خون جلوی در ورودی منزل برایم کافی بود. تمام رویای آمریکایی من به یغما رفت. یک شبه موهایم سفید شد و در اوج جوانی پیر شدم. آب در گلویم خشک شد و امید و آرزوهای زندگی خویش را تنها در بطریهای رنگاوارنگ میدیدم که مرا با زندگی واقعی فرسنگها فاصله دهد. حال از آن همه رویا چیزی جز یک سنگ مرمر قبر و یک دسته گل خوشبو بر سر مزار وکلی خاطره به دل مانده, باقی نمانده است. میشل, سلام مرا به آن خدایی که تمام زندگی ما را از ما گرفت برسان و بگو دلیل این همه مستی بی دلیل من خود تو هستی پس دنبال دلیل نگرد …
Max Payne 2001
Remedy Entertainment
۳D Realms_Ea_Rockstar Games
Ps2/Xbox/Pc/Macintosh/Game Boy Advance
Metacritic 89 For Pc&Xbox
سال ۲۰۰۱ عنوانی قدم به دنیای بازیهای رایانهای گذاشت که هنوز که هنوز است و با اینکه حدود ۱۳ سال از انتشار اولین نسخهی آن میگذرد در ذهنها باقی مانده است. هیچ عنوانی نتوانسته است به اندازهی مکس پین تو دل برو باشد و به محبوبیت بیحد این عنوان برسد و جای این عنوان را در دل طرفداران پر کند. شاید بشود به جرات گفت بیشترین سهم از محبوبیت و موفقیت این سه گانه محبوب در دستان کسی با نام سم لیک بوده است. یک کارشناس رشته ادبیات و زبان انگلیسی که در شرکت خوش نام رمدی توانست دست به خلق شخصیتهای بسیار خوب و برجستهای در بازی مکس پین بزند. عنوان مکس پین در سال اول انتشارش با خوش اقبالی زیادی مواجه شد و توانست نظر بیشتر منتقدین را جلب کند و عنوان موفقی از آب در بیاید. کسب میانگین امتیازات ۸۹ برای این عنوان یک موفقیت بسیار خوب بود. شاید بشود گفت نقطهی عطف این بازی اتمسفر بینهایت گیرا و سنگین و تاریک است. داستانی مملو از کنایههای سیاسی و اعتراض به وضع موجود جامعه پر از فساد، الکل، مواد مخدر، بی بند و باری و از همه مهمتر جنایت و بوی کثیف خون بر در و دیوارهای شهر که کاملا خودنمایی میکرد. تیم رمدی در ابتدای کار برای ساخت این عنوان با بودجه محدودی رو به رو بود. به همین دلیل هر کسی گوشهای از کار را گرفت و شخصی مانند سم لیک هم کارگردان، هم نویسنده، هم طراح برخی مراحل و هم ایفاگر نقش خود شخص مکس پین بود! اما با این وجود داستان، نوع روایت، شخصیت پردازی و مضمون بازی به قدری جذاب بود که هیچ کدام از کمبودها به چشم نیامد و این عنوان مورد اقبال عمومی قرار گرفت و فروش خوبی کرد. از خلاقیتهای این عنوان می شد به سیستم Bullet Time و کند کردن زمان اشاره کرد که به کمک آن، شما زمان را آهسته میکردید و با شیرجه زدن در حالت آهسته میتوانستید با تمرکز بالا و خلق صحنههای سینمایی بسیار جذاب دخل دشمنان را بیاورید. این مورد گیمپلی بازی را به شدت اعتیاد آور کرده بود. این مکانیک جذاب در دو نسخهی دیگر بازی نیز وجود داشت و به یکی از دلایل موفقیت این عنوان تبدیل شد.
بدتر از این هم میشود!
دلم که گرفته بود سراغ پیرمردی در همسایگی رفتم تا با آن حرف بزنم. غم از سر و کول من بالا میرفت و هر روز بیآنکه خود بخواهم ابروانم پایینتر میآمدند و چهرهام عبوستر به نظر میرسید.زمانی که پیش او نشستم کلهام داغ بود. از فرط زیاده روی لرزش دستانم مرا پیش او خجل کرده بود ولی به آن فکر نمیکردم. اسلحهام به کمرم بود و چهرهام مثل همیشه خسته و پر از درد بود. ماجرایم را برایش گفتم. از او عدالت را پرسیدم. حال متعادلی نداشتم. هر بار که میخواهم اشک بریزم غرورم نمیگذارد تا اشکهایم خودشان را نمایان کنند. مرد خشکش زده بود. چشمانش را غبار گرفته بود و نای پلک زدن هم نداشت. پیش خود شکستهتر شدم. تازه درد بیدوای خود را میفهمیدم. پیش خود میگفتم هیچ کس دردهای مرا ندیده و نچشیده است. مرد قطرهای اشک از گوشه چشم راستش چکید. بغض کرده بود. شروع به تعریف کردن از زندگی خویش کرد. حال، من بهت زده شده بودم. لرزش دستانم آرام شده بود. پلکهایم فراموش کرده بودند بایستی بر هم بخورند. دردهایم از یادم رفت. به او گفتم چند سال داری؟ گفت:۷۳ سال. او گفت تو چند سال داری؟ گفتم من به جای فرزند تو هستم. گفتم چگونه تاب این مشکلات را داشتهای و اینگونه ماندهای؟ گفت خداوند بهترینها را برای بازی در نقشهای سخت زندگی انتخاب میکند. اگر میشکستم، جا میزدم، خود را کنار میکشیدم و خداوند را مایوس میکردم. اما هرچه درد بیشتری کشیدم پختهتر شدم، مردتر شدم. گفت در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت، این روزهای سخت خواهند بود که سپری خواهند شد و این انسان های سرسخت هستند که باقی میمانند. اولش برایم شعاری بیش نبود. اما حالا می بینم که پیرمرد چندان هم بی راه نمی گفت!
Max Payne 2 The Fall Of Max Payne 2003
Remedy Entertainment
Rockstar Games
Pc/Ps2/Xbox
Metacritic 86 For Pc
فروش خوب نسخهی اول بازی باعث شد تا تیم سازنده بلافاصله دست به ساخت نسخه دوم بزند تا سال ۲۰۰۳ عنوانی دیگر از این بازی منتشر شود و باز هم با اقبال خوب رو به رو شود و جای بیشتری در دل هواداران و مخاطبین باز کند. این بار تیم سازنده هنرپیشه معروف فنلاندی را جای مکس پین گذاشتند و سم لیک بیشتر روی پروسهی ساخت بازی تمرکز کرد. این بار فضای بازی تم سیاه خود را به خاکستری داد و کمی مضمون عشق به داستان اضافه شد تا آنچنان تاثیر گذار باشد. تا هنوز که هنوز است این عنوان ۲۰۰۳ای روی سیستم بسیاری از طرفداران نصب باشد. گرافیک و فیزیک بسیار خوب و یک موسیقی بسیار دل نشین و مسحور کننده بازی را همراهی میکردند. روایت سینمایی همراه با میان پردههای سینمایی جالب، بازی را بیشتر به یک فیلم سینمایی اکشن پلیسی تبدیل کرده بود. کسب میانگین نمرات ۸۶ موفقیتی دیگر برای تیم سازنده بود. فروش بالای این عنوان راهگشای بسیار خوبی برای تیم سازنده بود تا دست به ساخت جاهطلبانه عنوانی دیگر با نام آلن ویک بزنند و ساخت قسمت سوم و اپیزود پایانی این عنوان را به دستان شرکت توانمند راکستار بسپارند. دوبله عالی مکس را کسی جز جیمز مک کافی برعهده نداشت و او الحق یک صدای زیبا و یک دوبله بسیار حرفهای را به این عنوان هدیه کرده بود. نوع تلفظ کلمات او که به صورت کشیده و تن غمبار صدای او واقعا نوای خوبی را در گوشها زمزمه میکرد. مکس پین در قسمت دوم با آن کت چرمی مشکیاش واقعا خوشتیپ شده بود. بازی کردن در نقش مکس و مونا از نکات بسیار خوب گیمپلی بازی بود. هرچه از قسمت دوم بازی بگوییم واقعا کم است.
بطریهای ناامیدی
بطری را یکجا سر میکشم. سیگارم کجا است؟ همینجا گذاشته بودم. سیگار پشت سیگار تا شاید فراموش کنم آن میشل لعنتی که تمام زندگیم بود. فرزند کوچکم، رز را میخواهم. بوی معصومیتش هنگامی که او را در آغوش میگرفتم بیشتر از این بطریهای بیمصرف آرامم میکرد. هیچ چیز ندارم. سوسوی امیدم کور شده است. هیچ چیز از من نمانده است. دستانم می لرزند. چشمانم تار میبینند. گلویم همیشه بغض آلود است. سر قبرشان که میروم دنیا بر سرم خراب میشود. حساب گلولههایی که روی گناه کار و بیگناهش خرج کردهام را ندارم ولی حساب روزهایی که چه طور بدون میشل و رز سرکردهام را خوب دارم. تنبیه من تار دیدن همیشگیام و تلو تلو خوردن در میان شهر و این ور و آنور خوردن سرم از حال خراب زیاد است. تنبیه من تمام عمری است که بدون مونا سر خواهد شد. تنبیه من سقوط من است.
Max Payne 3 2012
Rockstar Studios
Rockstar Games
Pc/Ps3/X360/Macintosh
Metacritic 87 For Pc&Ps3
مدت ها گذشت و زمزمههایی مبنی بر ساخت نسخه سوم به دستان راکستار شنیده میشد. این امر محقق شد. سم میگفت دارد روی پروژهای جدید کار میکند و کاملا به تیم نویسنده و سازنده راکستار اعتماد دارد و خودش نیز از دور ناظر بر تیم سازنده خواهد بود. نسخهی سوم با تاخیر زیاد در سال ۲۰۱۲ با تبلیغات بسیار قدرتمند و گسترده راکستار منتشر شد. باز بازی با اقبال خوبی همراه بود. میانگین نمرات ۸۷ اتفاق خوبی برای این بازی بود. برخی از طرفداران بازی از اینکه تم بازی از حالت سیاه و تاریک به سمت شهر رنگاوارنگ سائوپائولو رفته بود ناراحت بودند. البته تیم هوشمند راکستار برخی از آن مراحل تاریک و سنگین نیویورک را حفظ کرده بودند و اصلا قصد نداشتند طرفدارن سابق این بازی را از دست بدهند. موضوع اتفاقات این نسخه از بازی به سمت بادیگاردی مکس رفته بود و دیگر خبری از عشق و عاشقی و تم سیاه و اعتراض مستقیم و غیر مستقیم به وضع اسفناک جامعه نبود. این بار درگیریها به سائوپائولو و خانوادههای مافیایی برمیگشت و مکس باید از خانواده یک مافیای بزرگ و ثروتمند حمایت و دفاع می کرد. آنچه که در این عنوان بسیار به چشم آمد دیالوگهای بسیار شنیدنی و زیبای مکس بود. مرور خاطرات گذشته و کشیدن سیگار نخ به نخ و نخ روی نخ و خلاصه پشت سر هم بود. حواس پرتیها، نا امیدیها، چاق شدن افراطی مکس، تراشیدن سرش و نیز دائم الخمر بودنش، همه و همه تنهایی، نا امیدی، شکست روحی، سرزنش کردن خود و هزاران درد و رنج دیگر را از مکس فریاد میزدند. باید بگوییم تیم سازنده نهایت تلاش خود را در زمینه ساخت عنوانی موفق کرده بود. قابلیت بولت تایم در بازی وجود داشت. گرافیک بازی واقعا چشم نواز و کم عیب بود. صداگذاری بازی بینهایت دقیق کار شده بود و باز هم موسیقی اصیل بازی در منوی بازی شنیده میشد که این اتفاق از تمام اتفاقات خوشایندتر بود. قابلیت آنلاین بازی کردن به بازی اضافه شده بود و خلاصه بازی چیزی از عناوین قبلی کم نداشت. تنها تم کاملا تاریک و سیاه نسخه اول به تمی رنگیتر و شناورتر و همینطور ملایمتر تبدیل شده بود و از بار تم عشق و عاشقی نسخه دوم کم و چه بسا این تم حذف شده بود و در عوض بارقههایی از ناامیدی و شکست و فرار بسوی پناهگاه خاطرات به بازی همراه با دیالوگهای زیبا اضافه شده بود.
Max Payne Film 2008
Artist : Mark Valberg
Metacritic 31
موفقیت بی چون و چرای بازی باعث شد تا کارگردان فیلم جان سخت دست به ساخت فیلم مکس پین بزند و از سم به عنوان دستیار نویسنده برای ارئه بهتر شخصیت مکس پین برای هنرپیشه خوب آن روزها مارک والبرگ کمک بگیرد. این فیلم چنگی به دل نزد و اصلا به مذاق گیمرها خوش نیامد و با کسب میانگین نمرات ۳۱ از منتقدین دارای اقبال خوبی هم نبود ولی عنوان سرگرم کنندهای بود.
موخره
عنوان مکس پین در کشور ما ب طرفداران کوچک و بزرگ زیادی دارد. هر بار که یک بیوگرافی، مرور خاطرات، نقد قدیمی و یا خلاصه خبری ریز و درشت از این عنوان میشود سیل عظیم نظرات بر تاپیک مربوطه روانه میشود و هر کسی علاقه و نوستالژی خود را نسبت به این عنوان به گونهای بیان میکند. سم قدم محکم و ارزشمندی را برای خلق شخصیت مکس پین برداشت و توانست ثابت کند دنیای اکشن بازیها صرفا کشت و کشتار و بزن برو جلو نیست. میشود با شخصیتها زندگی کرد، لمسشان کرد و با آنها همدرد بود. مکس پین این قدر در سه گانهی خود موفق بود که گاهی واقعا میشد درد او را حس کرد، لمس کرد و چشید. از دست دادن دختر و همسر، از دست دادن رفیق نزدیکش، خیانت یکی از دوستانش و در نهایت از دست دادن و نرسیدن به معشوقه وغ رق شدن در رویاها و کابوسها چیزی که ما به آن جهنم افکار میگوییم و ممکن است بعد از تکرار یک اشتباه بزرگ و یا انجام یک کار زشت آن را تجربه کنیم. دیدن آن همه سیاهی و ناامیدی و فساد و مواد که واقعا با بازتر کردن چشمها به راحتی میشود آن را در هر جامعهای دید و بو کرد. حس انتتقام مکس گاهی در وجود خود ما نیز متبلور شده است. سردرگمی و پوچی و گیر کردن در دو و یا سه راهیهای زندگی که بدجوری انسان را گیج و مبهوت میکند. مکس پین خود نه یک شخصیت کاملا سفید بود و نه یک شخصیت کاملا سیاه، او میانه بود. او به همه ما نشان داد زندگی به انتخابهای ما برمی گردد. همین موارد: بروم یا نه؟ انجام بدهم یا نه؟ درست است یا نه؟ بزنم یا نه؟ بخورم یا نه؟ ببرم یا نه؟ بدزدم یا نه؟ بکشم یا نه؟ زندگی قانون نوشته انتخابهای ما است. هر کسی بتواند درست انتخاب کند و انتخاب او بر اساس انسانیت و شرفاتش باشد مطمئنا بهشت افکار و خاطرات برای او خواهد بود. اگر زمانی به ما بگویند برای چه عمری را برای بازی کردن صرف کردی و چه عایدی از آن داشتی، ما با تجربه عنوانی چون مکس پین می توانیم بگوییم ما عنوانهایی چون مکس پین را تجربه کردیم و از آنها درس گرفتیم. درس زندگی و آنکه هیچ وقت و هیچ کجا نا امید نشویم. باید که حرکت کرد و باید که رفت. تمام صدای رودخانه در اثر حرکت او ایجاد میشود و زیباترین صدای رودخانه زمانی است که به صخرهها برخورد میکند. برای ایستادن از روی زمین باید خم شد. مکس به ما آموخت هر زمانی که خم شدیم دلیل بر شکست و ناامیدی ما نیست دلیل این است که میخواهیم برخیزیم و آن هزینهای دارد. موفقیت هیچ گاه بدون هزینه نیست. ممنون که تا پایان همراه ما بودید.
جدیدترین رندر آیفون ۱۶ پرو را در رنگ طلایی ببینید
نقد و بررسی انیمه سینمایی وایولت اورگاردن
۱۰ قهرمان کودک محبوب دنیای انیمه
پاساژ علاءالدین مرکز خرید گوشی یا مرکز کلاهبرداری از مشتریان!