راستش داشتم نظرات پست نمرات Biomutant را می‌خواندم و یک موضوع برای بار دهم به من ثابت شد. کلیت گیمرها و قضاوت عمومی و درکی که آن‌ها دارند بسیار بسیار از منتقدین (از جمله من که البته بیشتر خودم را گیمر می‌دانم تا منتقد) بیشتر است و به شخصه اگر بخواهم یک بازی بخرم که چیزی از آن نمی‌دانم، ترجیح می‌دهم نظرات پست نمرات یک بازی در گیمفا را بخوانم و بر آن اساس قضاوت کنم تا بر اساس نمرهٔ متا. دوستان فقط یک چیز را به شما بگویم. واقعا نمره‌ای که آدم در برخی سایت‌ها می‌بیند با توضیحاتی که منتقد در آن نقد در مورد بازی داده است نمی‌خواند. این موضوع را چند تا از کاربران عزیزمان هم در پست نمرات بازی گفته بودند. طرف کلی مدام و مدام از بازی تعریف کرده است و نوشته این عنوان تمام موارد لازم برای یک نقش‌آفرینی جذاب را دارد، بعد نمره را می‌بینی شده است ۶! چرا؟ والا نمی‌دانم. آقای منتقد خب تو که کلا ۲-۳ تا ایراد ریز از بازی گرفتی پس ۶ از کجا آمد؟ احتمالا چون سازنده خیلی کوچک و جدید است و بازی به این عظمت مثل Biomutant را تیمی کوچک ساخته‌اند. قبلا هم گفته بودم حس می‌کنم این بازی به حقش نمی‌رسد و همین‌طور هم شد. ولی خب من را می‌شناسید. من بازی می‌کنم و نظر و نمرهٔ خودم را می‌دهم. قضاوت دیگر با گیمرهاست.

به بازی خوب باید نمره‌ی شایسته‌اش را داد. مهم نیست سازنده‌اش کوچک است. مهم این است که یک تیم کوچک، چنین نقش‌آفرینی عظیمی ساخته‌اند که بالای ۵۰ ساعت شما را میخ‌کوب کند و لذت ببرید از زمانی که برایش گذشته‌اید. این صنعت دیگر خیلی سمی شده است …

برویم سراغ صحبت در مورد Biomutant. برخی مواقع یک بازی با این که حتی قبل از عرضه‌اش هم می‌دانسته‌ای که بازی معرکه‌ای است، باز هم بعد از انتشار و تجربهٔ آن، شگفت‌زده و به معنای واقعی کلمه سورپرایزت می‌کند از بس که فوق‌العاده است. این اتفاق مثلا برای من در مورد آنچارتد ۴ و والهالا رخ داد، ولی عجیب‌تر از این‌ها، Biomutant است که به تازگی بدجوری سورپرایزم کرده و به نوعی فکم را زمین انداخته است! بالاخره آن دو بازی که نام بردم یکی از سری آنچارتد و یکی هم از سری اساسین بودند و هر دو از غول‌های عظیم صنعت بازی هستند، ولی یک بازی زیاد شناخته‌نشده مثل Biomutant که اولین بازی یک سری است، وقتی می‌آید و چنین کاری با کسی که ۳ دهه است دارد بازی می‌کند و هیچ نقش‌آفرینی خوبی از زیر دستش در نرفته است، می‌کند، یعنی بازی خیلی باکیفیت و خوش‌ساخت و ارزشمندی است. دوستان عزیزم در یک کلام می‌گویم بازی Biomutant در سطح و اندازه‌های برترین عناوین اکشن نقش‌آفرینی جهان‌آزادی است که در سال‌های اخیر بازی کرده‌اید و گاهی واقعا روی آن‌ها را هم با تنوع مثال‌زدنی‌اش کم می‌کند، زیرا بسیار یونیک است.

وقتی مثل من ۲۸ سال بالا و پایین این صنعت را دیده باشید، نگاهتان به دنیای بازی جور دیگری خواهد بود. من این‌قدر برای شما ارزش قائلم که وقتی می‌خواهم به خودم اجازه دهم یک بازی را برای شما نقد کنم ساعت‌ها آن را بازی کنم و همه چیز را توضیح بدهم. برایتان ۸۰ تا عکس از بازی بگیرم و بعد این ۸۰ عکس را گلچین کنم و ۲۵ عکس مفید را از بازی برای شما عزیزان قرار دهم تا از همه‌ی زوایا با آن بازی آشنا شوید و پولتان و از آن مهم‌تر وقتتان هدر نرود.

اصلا هر چه‌قدر که امروز و در این مقاله در مورد این بازی صحبت کنم، باز هم نمی‌توانم حسی که تجربهٔ آن به شما می‌دهد را دقیقا بازگو کنم. این را هم بدانید که کسی نیستم که با ۴ ساعت بازی کردن یک نقش‌آفرینی عظیم، برایتان فلسفه ببافم. بنده تاکنون حدود ۶۰ ساعت Biomutant را بازی کرده و ۱۰۰ درصد از تروفی‌هایش را هم گرفته‌ام و خلاصه بازی را زیر و رو کرده‌ام، پس دقیقا می‌دانم که در آن چه خبر است و چه کیفیتی دارد. امروز این موارد را برای شما هم بازگو می‌کنم تا راحت‌تر در مورد این عنوان تصمیم بگیرید. خلاصهٔ نقدم می‌شود این؛ اگر ذره‌ای به سبک اکشن نقش‌آفرینی جهان‌آزاد علاقه دارید، خودتان را از تجربهٔ یکی از یونیک‌ترین و بی‌مشابه‌ترین عناوین سال‌های اخیر محروم نکنید. بد نیست تا ابتدا این عنوان را برای شما معرفی کنم. عنوان Biomutant نخستین بازی استودیوی سوئدی Experiment ۱۰۱ به حساب می‌آید (که اتفاقا این اصلا برای منتقدان عزیز و نمرات بازی خوب نیست زیرا می‌دانیم این دوستان چه‌طور بر اساس نام سازنده، بازی‌ها را قضاوت می‌کنند).

نمی‌دانم چطور یک عده می‌توانند به بازی به این زیبایی که فقط گرافیک و طراحی‌های هنری‌اش ۵-۶ نمره دارد بدهند ۵ و ۶. به خدا بی‌انصافی هم حدی دارد.

این استودیو در سال ۲۰۱۵ و با تعدادی از اعضای سابق استودیو آوالانج، تاسیس گردید و کار خود را آغاز کرد. در ۱۹ آگوست ۲۰۱۷ بود که در تبلیغی در یک مجله‌ی آلمانی به نام GamesMarkt، وجود Biomutant برای نخستین بار تایید شد که در این مجله اصطلاح جالبی در مورد این بازی به کار رفته بود و از آن به عنوان یک بازی «post-apocalyptic kung-fu fable» یاد شده بود. سپس دو روز بعد در ۲۱ آگوست این بازی به صورت رسمی معرفی گردید. یک هفته بعد و در مراسم گیمزکام در آلمان، Biomutant قابل بازی بود و از آن روز بسیاری طرفدار برای خود دست و پا کرد. برای ساخت این عنوان از آنریل انجین ۴ استفاده شده است. زمان گذشت و در نهایت عنوان Biomutant اخیرا و در تاریخ  ۲۵ می‌ سال جاری برای پلتفرم‌های Microsoft Windows و PlayStation ۴ و Xbox One  منتشر شده است. در این مطلب قصد دارم تا تمام تجربه‌ام از این عنوان را در اختیار شما عزیزان قرار دهم تا هر چه بیشتر با کلیت این بازی و المان‌های مختلف آن آشنا شوید. پس شما را در ادامه دعوت می‌کنم به مطالعهٔ مقالهٔ «نقد و بررسی بازی Biomutant.»

درخت زندگی ۴ ریشه‌ی مختلف دارد که از طریق هر کدام از آن‌ها به دنیا زندگی می‌بخشد. به منظور نجات درخت زندگی و دنیای بازی، بازی‌بازان بایستی به انتهای هر کدام از ریشه‌ها برسند که در آن‌جا علاوه بر ماده‌ی سمی، یک موجود عظیم و قدرتمند که World Eater نام دارد نیز در حال نابود کردن ریشه از طریق جویدن آن است.

عنوان Biomutant داستان خوب و جالبی دارد و از نمایش سکانس‌هایی در مورد گذشتهٔ شخصیت اصلی گرفته تا چگونگی روند شکل گرفتن شخصیت او، همه و همه در دل داستان بازی وجود دارند و سعی می‌کنند تا شما را به بازی و داستان و شخصیت‌های آن نزدیک کنند. البته خب از این نمی‌گذرم که در نهایت، داستان بازی و مخصوصا شخصیت‌های آن خیلی عمیق و تاثیرگذار نیستند و هیچ پیچیدگی و عمق خاصی ندارند، ولی خب روند پیشروی داستان در نوع خودش اصلا و ابدا فاقد ارزش نیست و شما همواره در طول بازی، داستان و وقایع آن را در گوشهٔ ذهن خود دارید. دنیای بازی Biomutant دچار یک فاجعه‌ی طبیعی شده است که این موضوع به دلیل بیرون آمدن و نشت یک ماده‌ی روغنی سمی از زیر زمین و آلوده کردن درخت زندگی رخ داده است.

طراحی موجودات بازی معرکه است و بیراه نیست اگر بگویم شاید بیش از ۶۰-۷۰ نوع موجود مختلف در بازی طراحی شده‌اند.

درخت زندگی ۴ ریشه‌ی مختلف دارد که از طریق هر کدام از آن‌ها به دنیا زندگی می‌بخشد. به منظور نجات درخت زندگی و دنیای بازی، بازی‌بازان بایستی به انتهای هر کدام از ریشه‌ها برسند که در آن‌جا علاوه بر ماده‌ی سمی، یک موجود عظیم و قدرتمند که World Eater نام دارد نیز در حال نابود کردن ریشه از طریق جویدن آن است. هم‌چنین در بازی ۶ قبیله و کلی شخصیت مختلف (ولی شخصیت‌هایی عمیق و به‌یادماندنی نیستند) نیز وجود دارند که هر کدام با دیگری کاملا تفاوت دارند. ۳ عدد از این قبیله‌ها قصد دارند تا درخت زندگی را شفا داده و دوباره آن را صحیح و سالم کنند و ۳ قبیله‌ی دیگر قصد دارند تا کار خود را انجام دهند و توجهی به درخت زندگی و … نداشته باشند. هر یک از این قبیله‌ها در بازی می‌توانند از طریق سیستم کارما در داستان بازی تاثیرگذار باشند.

در نهایت داستان بازی و مخصوصا شخصیت‌های آن خیلی عمیق و تاثیرگذار نیستند و هیچ پیچیدگی و عمق خاصی ندارد، ولی خب روند پیشروی داستان در نوع خودش اصلا و ابدا فاقد ارزش نیست و شما همواره در طول بازی، داستان و وقایع آن را در گوشهٔ ذهن خود دارید.

بازی‌باز می‌تواند با یک قبیله متحد شود و ۵ قبیلهٔ دیگر را نابود کند تا متحد خود را هر چه قوی‌تر نماید. البته شما بدون کشتن و نابود کردن هیچ قبیله‌ای هم می‌توانید در مورد سرنوشت درخت زندگی تصمیم بگیرید و در واقع شما هستید که تصمیم می‌گیرید راه کشتار و نابودی قبایل را پیش بگیرید یا آن‌ها را از بین نبرید و با هم متحد کنید. Biomutant از سیستم داستان‌گویی چندشاخه پیروی می‌کند و تصمیماتی که شما در طول بازی می‌گیرید مشخص می‌کنند که داستان چگونه پیش می‌رود و در واقع تاثیر و عواقب تصمیمات خود را در دنیای بازی خواهید دید.

بسیاری از محیط‌های بازی بدون استفاده از لباس و وسیلهٔ نقلیهٔ خاص قابل دسترسی نیستند و گاهی موارد رادیواکتیو بالا دارند یا اکسیژن کمی دارند یا دریاچهٔ دورشان نیاز به موتوری خاص برای قایق دارد تا بتوانید به آنجا برسید و یا برخی مناطق زیادی گرم یا سرد هستند. برای تک‌تک این حالت‌ها باید آمادگی خاصی داشته باشید که بتوانید وارد آن بخش شوید.

این موضوع برای علاقه‌مندان به بازی‌های نقش‌آفرینی و همین‌طور از جهت بالا بردن ارزش تکرار بازی می‌تواند بسیار جذاب باشد، مخصوصا که این موضوع به خوبی در بازی پیاده شده است و واقعا تصمیمات بازی‌باز بسیاری از مواقع در رقم زدن آیندهٔ دنیای بازی نقش دارند، البته منتظر ویچر که نیستید احیانا! شخصیت‌های مختلف بازی حرف می‌زنند، ولی کلماتی نامفهوم می‌گویند و به زبانی غیرمشخص صحبت می‌کنند. در واقع این راوی بازی است که تک تک صحبت‌هایی که شخصیت‌ها می‌کنند را برای شما می‌گوید و در کل بازی تنها راوی است که تک تک وقایع داستان و صحبت شخصیت‌ها و … را برای شما بیان می‌کند.

یک ربات قدرتمند و باحال که می‌تواند در برخی مناطق راه برود و با شلیک‌هایش دشمنان را قلع و قمع می‌کند.

بازی گزینهٔ جالبی هم دارد که اگر احساس کردید راوی زیاد حرف می‌زند، درجهٔ گزارش دادن او از وقایع و … را کم کنید تا کم‌تر حرف بزند! به هر حال می‌دانیم که Biomutant عنوانی با بودجه‌ای عظیم صدها میلیون دلاری نبوده است و تصمیم سازندگان مبنی بر روایت کل وقایع بازی و دیالوگ‌ها توسط یک راوی، بسیار حرکت جالب و خوبی در راستای استخدام نکردن ده‌ها صداگذار مختلف بوده است و باید بگویم واقعا این موضوع اصلا شما را در بازی اذیت نمی‌کند، زیرا راوی واقعا کارش درست است و صدای بسیار زیبایی هم دارد.

در بازی آن‌قدر سلاح دور و نزدیک در کلاس‌های مختلف وجود دارد که واقعا شگفت‌انگیز است و تازه مهم این‌جاست که این سلاح‌ها از ریزترین جزئیات قابل شخصی‌سازی هست و حتی می‌توانید مثلا یک رایفل را از نو بکوبید و یک شات‌گان از آن در بیاورید!

بازی Biomutant از نظر بصری و طراحی‌های هنری به معنای واقعی کلمه زیباست و مهم‌ترین نکته‌اش هم این است که نوعی جدید از دنیای فانتزی را به تصویر کشیده و تا حالا چیزی شبیه آن را مشاهده نکرده‌اید. کافی است به تصاویری که از بازی برایتان قرار داده‌ام نگاه کنید و خودتان خیلی چیزها را می‌فهمید. نمی‌دانم چطور یک عده می‌توانند به بازی به این زیبایی که فقط گرافیک و طراحی‌های هنری‌اش ۵-۶ نمره دارد بدهند ۵ و ۶. به خدا بی‌انصافی هم حدی دارد. طراحی مراحل و مناطق مختلف بازی Biomutant واقعا زیبا و چشم‌نواز هستند و شاهد طراحی‌های هنری و طراحی‌های ظاهری بسیار زیبا و جذابی در اکثر بخش‌ها هستیم که باعث می‌شوند از تنوع و کیفیت طراحی‌های دنیای بازی و موجودات و باس‌های فوق‌العادهٔ آن به وجد بیایید و هیچ بخشی از آن برایتان خسته‌کننده نشود، زیرا هر منطقهٔ بازی کلا با بقیه فرق دارد و این برای عنوانی با نقشه‌ای عظیم بسیار حیاتی است. خوشبختانه از نظر گرافیک فنی هم بازی کاملا باثبات است  و هرگز باگ و افت فریم در بازی نمی‌بینیم (بنده بازی را از ابتدا تا انتها پاک‌سازی و پلات کرده‌ام).

بازی کلی پازل مختلف دارد که اکثرا بسیار آسان و چند مورد سخت هستند.

برویم سراغ گیم‌پلی بازی که نقطهٔ عطف و قلب تپندهٔ آن است. یادم است که خیلی خیلی وقت پیش، رئیس استودیو Experiment ۱۰۱ اعلام کرد دشوارترین چالشی که تیم سازنده در روند ساخت بازی با آن روبه‌رو بوده است، ایجاد بالانس و تعادل کامل و صحیح و واضح در سیستم مبارزات بازی و بین تیراندازی، حملات Melee و قابلیت‌ها و توانایی‌های مختلف بوده است که ترکیب این‌ها با یکدیگر یک سیستم بسیار جذاب و یکپارچه را به وجود بیاورد. حالا باید بگویم احسنت به تیم سازندهٔ بازی که دقیقا این کار را به درستی انجام داده‌اند. عنوان Biomutant یک اکشن نقش‌آفرینی جهان‌آزاد است که از زاویهٔ دوربین سوم‌شخص دنبال می‌شود. بازی‌باز در بازی کنترل یک موجود شبیه راکون را در دنیایی که پر است از انواع و اقسام حیوانات جهش‌یافته برعهده می‌گیرد.

نورپردازی بازی هم زیبا و چشم‌نواز است.

نخستین قدم در گیم‌پلی بازی به سنت بسیاری از عناوین نقش ‌آفرینی، جایی است که شما باید شخصیت خود را خلق و شخصی‌سازی کنید. جنسیت، قد، چاقی و لاغری، پنجه‌ها و بسیاری از ویژگی‌های دیگر را می‌توانید در شخصیت خود تغییر دهید و از همه جالب‌تر آنجاست که تمام این شخصی‌سازی‌ها کاملا بر روی عملکرد شخصیت اصلی بازی در طول گیم‌پلی و پیشروی در بازی تاثیرگذار هستند. یک شخصیت عضلانی و چاق، قاعدتا سنگین‌تر است و چابکی کمتری در حرکات خود دارد ولی از سویی هم مقاومت بیشتری در تحمل کردن آسیب دارد. تازه بازی با این انتخاب‌ها، بعدا شما را محدود نمی‌کند و می‌توانید در بخش‌هایی از بازی، جهش‌های ژنتیکی دیگری روی شخصیت خود پیدا کنید و او را هم از نظر ظاهر و هم کلاس، تغییر دهید که این واقعا معرکه است.

این بازی واقعا پدر شخصی‌سازی و ارتقا را درآورده است!

باعث خوشحالی است که دنیای بازی از سیستم آب و هوای کاملا داینامیک و همین‌طور چرخه‌ی شب و روز داینامیک برخوردار است که قطعا بازی را بسیار زیباتر و جذاب‌تر کرده و حتی بر روی رفتار دشمنان نیز تاثیر می‌گذارد. بسیاری از محیط‌های بازی بدون استفاده از لباس و وسیلهٔ نقلیهٔ خاص، قابل دسترسی نیستند و گاهی مواد رادیواکتیو بالا دارند یا اکسیژن کمی دارند یا دریاچهٔ دورشان نیاز به موتوری خاص برای قایق دارد تا بتوانید به آن‌جا برسید و یا برخی مناطق زیادی گرم یا سرد هستند. برای تک‌تک این حالت‌ها باید آمادگی خاصی داشته باشید که بتوانید وارد آن بخش شوید. پیشروی در داستان بازی بر اساس انجام ماموریت‌هاست و پیشروی در ماموریت‌ها بر اساس شخصیت‌های مختلف در بازی بنا شده است.

به منظور رسیدن و دستیابی به برخی نقاط خاص در بازی که آلودگی و خطرات خاصی دارند، بازی‌باز نیاز به استفاده از لباس کاملا محافظ برای آن نوع خطر، نصب تجهیزاتی که مناسب برای آن منطقه هستند و یا یافتن وسایل نقلیه مانند بالن یا جت اسکی دارد. به این شکل بازی‌باز می‌تواند بر موانع و شرایط خاص محیطی که در مناطق مختلف بازی وجود دارند، فائق آید. مثلا منطقه‌ی Death Zone از لحاظ سطح اکسیژن بسیار پایین است و شما باید با استفاده از ماسک گاز یا محفظه‌ی اکسیژن، در آن منطقه رفت و آمد نمایید.

شخصیت‌های خاصی در بازی حضور دارند که به بازی‌باز ماموریت‌هایی داستانی می‌دهند که برگرفته از مسائل موجود در منطقه‌ی خودشان است که با آن‌ها درگیر هستند. حالا شما هر چه‌قدر بیشتر با این شخصیت‌ها تعامل داشته باشید و ماموریت انجام دهید، آشنایی‌های خیلی بیشتری با آن منطقه و چگونگی گشت و گذار در آن و رسیدن به مناطق سخت‌تر و … پیدا می‌کنید. هم‌چنین در Biomutant برای شخصیت‌های غیرقابل بازی یا اصطلاحا NPC‌ها، یک سیستم به نام Karma تعریف شده است. بسته به کنش‌ها و واکنش‌ها و تصمیماتی که بازی‌باز در طول داستان بازی اتخاذ می‌کند، وضعیت شخصیت‌های همراه یا NPC‌ها در این سیستم‌ها می‌تواند تغییر کند که این موضوع بر روند پیشروی داستان و دیالوگ‌های آن‌ها و حتی ماموریت‌هایی که به شما می‌دهند، تاثیر زیادی می‌گذارد.

نکتهٔ منفی که در مورد مبارزات هست، اول این است که برخی سلاح‌ها خیلی قوی‌تر از بقیه هستند و ناگهان یک سلاح مخفی پیدا می‌کنید که تا آخر ارتقا داده شده است و دیگر تا آخر بازی آن را نمی‌گذارید کنار. یکی هم این که تعداد فنون و نوع مبارزات می‌توانست متنوع‌تر باشد چون گاهی، چه‌طور بگویم، انگار مبارزات وزن کافی ندارند، ولی خب این در برخی موارد است و کلیت گیم‌پلی و نبردهای بازی خوشایند و لذت‌بخش است.

سیستم مبارزات بازی شامل ترکیب ضربات و حملات نزدیک و شلیک از راه دور است. بازی‌باز می‌تواند از بین تعداد بسیار زیاد و متنوع شمشیرها و تفنگ‌ها، سلاح‌های مورد نظر خود را انتخاب نماید و در مبارزات بازی از طریق تعویض کردن و سوییچ کردن آن‌ها، از ترکیب قدرت سلاح‌های مختلف استفاده نماید که این موضوع تنوع خوبی را به مبارزات بازی می‌بخشد. شخصیت اصلی می‌تواند به چپ و راست و عقب غلت بزند و جاخالی دهد. هم‌چنین او قابلیت پریدن را نیز در اختیار دارد. اغلب حرکات و قابلیت‌های بازی بر پایه‌ی مبارزه با سلاح طراحی شده‌‌اند که این سلاح‌های مختلف را می‌توانید از طریق سیستم ساخت و ساز یا Crafting سلاح در بازی خلق نمایید. هر سلاح دارای بخش‌ها یا سوکت‌های خالی است که برای قرار دادن آیتم‌های ارتقا دهنده (مانند یک اره برقی کوچک) در آن‌ها استفاده می‌شوند. هم‌چنین در بازی المان‌های مختلف مانند فریز کردن و الکتریسیته و آتش و … نیز وجود دارند که کاملا در مبارزات بازی می‌توانند تاثیرگذار و تعیین‌کننده باشند. مثلا زمانی که یک ارتقای cryogenic را در سوکت یک سلاح قرار می‌دهید، دشمنان با ضربات یا شلیک‌های آن فریز می‌شوند.

Biomutant هم رفت در لیست آندرریتدترین بازی‌های تاریخ.

در بازی آن‌قدر سلاح دور و نزدیک در کلاس‌های مختلف وجود دارد که واقعا شگفت‌انگیز است و تازه مهم این‌جاست که این سلاح‌ها از ریزترین جزئیات قابل شخصی‌سازی هستند و حتی می‌توانید مثلا یک رایفل را از نو بکوبید و یک شات‌گان از آن در بیاورید! فقط نکتهٔ منفی‌ای که در مورد مبارزات هست، اول این است که برخی سلاح‌ها خیلی قوی‌تر از بقیه هستند و ناگهان یک سلاح مخفی پیدا می‌کنید که تا آخر ارتقا داده شده است و دیگر تا آخر بازی آن را نمی‌گذارید کنار. یکی هم این که تعداد فنون و نوع مبارزات می‌توانست متنوع‌تر باشد، چون گاهی، چه‌طور بگویم، انگار مبارزات وزن کافی ندارند، ولی خب این در برخی موارد است و کلیت گیم‌پلی و نبردهای بازی خوشایند و لذت‌بخش است. در بازی علاوه بر لول‌آپ شدن و ارتقا یافتن شخصیت اصلی بازی، بازی‌باز می‌تواند از امتیازات کسب شده به وسیله‌ی لول‌آپ، attribute‌ها و یا اعداد و ارقام قابلیت‌های مختلف شخصیت اصلی بازی را نیز به دلخواه بالا ببرد تا از این طریق، حملات ترکیبی و قابلیت‌های جدیدی را آزاد نماید.

یک لاک‌پشت عظیم ترسناک که یکی از ورلد ایترهاست.

هم‌چنین ۳ نوع ارتقای دیگر هم غیر از بالا بردن اعداد قدرت‌های شخصیت اصلی در بازی وجود دارد که شامل امتیازات مربوط به مهارت‌های جهش‌یافتگی مختلف است که کلی قدرت جدید باز می‌کنند. امتیازات Psione نیز هستند که این‌ها نیز مهارت‌های عجیب و غریب و خیلی باحالی را باز می‌کنند. البته برخی را فقط با کارمای روشن و مثبت می‌توانید بگیرید و برخی را باید فقط شخصیتی با کارمای تیره و سیاه داشته باشید که به تصمیمات و عملکرد و نوع انتخاب دیالوگ‌های شما برمی‌گردد. یک روش دیگر برای آزاد کردن حرکات و قابلیت‌های جدید، از طریق تعامل با شخصیت‌هایی خاص در مناطق مختلف دنیای بازی است. هم‌چنین در طول بازی بازی‌بازان می‌توانند قابلیت‌ها و توانایی‌های شخصیت اصلی بازی را تغییر دهند که این کار از طریق جهش‌ها و اعضای بایومکانیکی بدن شخصیت اصلی بازی مانند نصب پاهای رباتیک، بال‌ها و همین طور پنجه‌های مکانیکی انجام می‌گردد که این موارد، باعث بخشیدن مزیت‌هایی به بازی‌باز در مقابله با دشمنانی خاص و یا در مناطق خاص می‌شوند.

بازی سری هم به سکانس‌های کودکی شخصیت اصلی می‌زند.

به منظور رسیدن و دست‌یابی به برخی نقاط خاص در بازی که آلودگی و خطرات ویژه‌ای دارند، بازی‌باز نیاز به استفاده از لباس کاملا محافظ برای آن نوع خطر، نصب تجهیزاتی که مناسب برای آن منطقه هستند و یا یافتن وسایل نقلیه‌ای مانند بالن یا جت اسکی دارد. به این شکل بازی‌باز می‌تواند بر موانع و شرایط خاص محیطی که در مناطق مختلف بازی وجود دارند، فائق آید. مثلا منطقه‌ی Death Zone از لحاظ سطح اکسیژن بسیار پایین است و شما باید با استفاده از ماسک گاز یا محفظه‌ی اکسیژن، در آن منطقه رفت و آمد نمایید. به این ترتیب می‌توانید به بخش‌های پایین‌تر و به عمق این منطقه رفته و بخش‌ها و آیتم‌هایی را کشف کنید که در حالت عادی هرگز نمی‌توانید به آن‌جا برسید و یا حتی با یافتن یک Mech باز هم بخش‌های بیشتری از مناطق مختلف نقشه را اکتشاف کنید.

وزنه بزنید و روی تردمیل بدوید تا قوی شوید!

وقتی یک بازی مثل این عنوان فقط بیش از ۱۰ نوع وسیله‌ی نقلیه برای شما درست می‌کند، واقعا باید به سازندگانش آفرین گفت. تازه فقط چندین نوع حیوان برای سواری وجود دارد. دیگر بماند قایق و بالن و دلفین و ربات و دست مکانیکی و … گشت و گذار در دنیای بازی می‌تواند به صورت پیاده، با پرواز کردن یا همان‌طور که گفتم با استفاده از بالن و قایق و Mech و حتی انواع حیوانات مختلف که آن‌ها را رام می‌کنید انجام شود. یکی از مشکلاتی که در مورد گیم‌پلی بازی می‌توانم اشاره کنم تکراری شدن فعالیت‌ها و ماموریت‌های فرعی است و مثلا وقتی فعالیت‌های فرعی این بازی را با شاهکاری مثل والهالا مقایسه کنیم این بازی خیلی کم می‌آورد ولی از آن طرف باید انصاف هم داشته باشیم چون بودجه و نفرات سازندهٔ این بازی قابل مقایسه با غولی مثل اساسین نیستند. به هر حال ولی این یک ایراد است و باعث می‌شود در طولانی‌مدت و اگر بخواهید همهٔ کارهای بازی را انجام دهید، در برخی موارد خسته و دل‌زده شوید.

وقتی یک بازی مثل این عنوان فقط بیش از ۱۰ نوع وسیله‌ی نقلیه برای شما درست می‌کند، واقعا باید به سازندگانش آفرین گفت. تازه فقط چندین نوع حیوان برای سواری وجود دارد. دیگر بماند قایق و بالن و دلفین و ربات و دست مکانیکی و …

در انتهای توضیحات گیم‌پلی هم باید به یک نکته اشاره کنم که واقعا در این بازی معرکه است و آن هم طراحی دشمنان و باس‌فایت‌ها است. یعنی هر نوع موجودی فکرش را بکنید در بازی وجود دارد و انواع و اقسام موجودات گوناگون با طراحی‌های جذاب و جالب و حتی گاهی ترسناک در بازی وجود دارند و باید با آن‌ها نبرد کنید. در راس همهٔ این‌ها هم ۴ ورلد ایتر قرار دارند که ۴ باس از باس‌های اصلی بازی هستند و هر یک با دیگری بسیار تفاوت دارند و علاوه بر ظاهر بی‌نظیر و مخوف، روش نبرد مختلفی هم دارند و حتی یکی از آن‌ها یک لاک‌پشت ترسناک عظیم است که باید زیر آب با آن نبرد کنید. این ۴ ورلد ایتر واقعا طراحی‌های بی‌نظیری دارند و در کنار این‌ها هم ده‌ها باس و مینی‌باس در بازی هستند که تنوع طراحی آن‌ها شما را به وجد می‌آورد.

می‌دانید در مجموع تجربهٔ Biomutant برای من چطور بود؟ یک حالتی مثل تجربهٔ نسخه‌ای از رچت و کلنک که به حد عظیمی نقش‌آفرینی و جهان‌آزاد شده است!

صداگذاری‌های محیطی در بازی Biomutant مناسب انجام گرفته‌اند و در این زمینه مشکل خاصی در بازی مشاهده نمی‌شود. در مورد صداگذاری شخصیت‌ها هم که همان‌طور که در بخش داستان بازی گفتم شخصیت‌های مختلف بازی حرف می‌زنند ولی کلماتی نامفهوم می‌گویند و به زبانی غیرمشخص صحبت می‌کنند. در واقع این راوی بازی است که تک تک صحبت‌هایی که شخصیت‌ها می‌کنند را برای شما می‌گوید و در کل بازی تنها راوی است که تک تک وقایع داستان و صحبت شخصیت‌ها و … را برای شما بیان می‌کند. به هر حال می‌دانیم که Biomutant عنوانی با بودجه‌ای عظیم صدها میلیون دلاری نبوده است.

The Last of Us

تصمیم سازندگان مبنی بر روایت کل وقایع بازی و دیالوگ‌ها توسط یک راوی، بسیار حرکت جالب و خوبی در راستای استخدام نکردن ده‌ها صداگذار مختلف بوده است و باید بگویم واقعا این موضوع اصلا شما را در بازی اذیت نمی‌کند زیرا راوی واقعا کارش درست است و صدای بسیار زیبایی هم دارد. سازندگان موسیقی Biomutant  هم کار خود را نرمال و قابل قبول انجام داده‌‌اند و نمی‌توان از موسیقی‌های بازی به عنوان یک ساندترک ضعیف یاد کرد، ولی خب اصلا هم ساندترک یه‌یادماندنی را شاهد نیستیم که خب در مورد این بازی زیاد هم عجیب نیست. در واقع موسیقی‌های بازی نقطهٔ قوت نیستند، ولی نقطهٔ ضعف هم محسوب نمی‌شوند. موسیقی‌های متن بازی اغلب با حال و هوای آن هم‌خوانی دارند و با داستان و دنیای بازی و فضای آن تطابق نسبتا خوبی برقرار کرده‌اند. در واقع فقط با یک ساندترک استاندارد روبه‌رو هستیم.

واقعا نمره‌ای که آدم در برخی سایت‌ها می‌بیند با توضیحاتی که منتقد در آن نقد در مورد بازی داده است نمی‌خواند. این موضوع را چند تا از کاربران عزیزمان هم در پست نمرات بازی گفته بودند. طرف کلی مدام و مدام از بازی تعریف کرده است بعد نمره را می‌بینی شده است ۶! چرا؟ والا نمی‌دانم. آقای منتقد خب تو که کلا ۲-۳ تا ایراد ریز از بازی گرفتی پس ۶ از کجا آمد؟ احتمالا چون سازنده خیلی کوچک و جدید است و بازی به این عظمت مثل Biomutant را تیمی کوچیک ساخته‌اند.

عنوان Biomutant برای من از آن بازی‌هایی بود که از همان اولین تریلرش به آن جذب شدم. حسی از جنس نخستین تریلر بازی Horizon Zero Dawn، حسی از جنس نخستین بار دیدن Nioh یا تماشای اولین تریلر Trine. با دیدن تریلر Biomutant این حس به من دست داد که این بازی، بازی من است و به طور عجیبی به آن وابستگی پیدا کردم. البته این بار ریسک بیشتری در حس علاقه‌‌ای که به این بازی پیدا کردم از لحاظ موفقیت جهانی وجود داشت، زیرا که سازنده‌ی آن استودیویی نه چندان شناخته‌شده و سوئدی به نام Experiment ۱۰۱ است که واقعا در صنعت بازی هیچ صحبتی تا به حال در مورد آن نشده بود و استودیویی ناشناخته به حساب می‌آمد. به همین دلیل هم این بار ریسک علاقه‌مند شدن به این بازی بیشتر از قبل بود. بگذارید تا برگردم به چند جمله‌ای که قبلا برایتان در مورد این بازی نوشته بودم.

باید به یک نکته اشاره کنم که واقعا در این بازی معرکه است و آن هم طراحی دشمنان و باس‌فایت‌ها است. یعنی هر نوع موجودی فکرش را بکنید در بازی وجود دارد و انواع و اقسام موجودات گوناگون با طراحی‌های جذاب و جالب و حتی گاهی ترسناک در بازی وجود دارند و باید با آن‌ها نبرد کنید. در راس همهٔ این‌ها هم ۴ ورلد ایتر قرار دارند که ۴ باس از باس‌های اصلی بازی هستند و هر یک با دیگری بسیار تفاوت دارند و علاوه بر ظاهر بی‌نظیر و مخوف، روش نبرد مختلفی هم دارند و حتی یکی از آن‌ها یک لاک‌پشت ترسناک عظیم است که باید زیر آب با آن نبرد کنید. این ۴ ورلد ایتر واقعا طراحی‌های بی‌نظیری دارند و در کنار این‌ها هم ده‌ها باس و مینی‌باس در بازی هستند که تنوع طراحی آن‌ها شما را به وجد می‌آورد.

حالا امروز این جملات رنگ تازه‌ای به خود گرفته‌اند چون دقیقا اتفاقا افتادند، البته از نظر من. «تا به امروز تاریخ لااقل به من ثابت کرده است وقتی استودیوهای ناشناس که محبوب دل منتقدان کاملا کاربلد سایت‌های معتبر نیستند، سراغ ساخت یک بازی بزرگ و AAA مخصوصا در سبک نقش‌آفرینی جهان‌آزاد بروند، احتمال این که منتقدان پدر بازی را دربیاورند و همه چیز را در سرش بکوبند خیلی بیشتر است تا بازی را واقعا با خوبی و بدی‌هایش نقد کنند. انگار که سازنده‌های کوچک‌تر و تازه‌کار حق ندارند بازی بزرگ بسازند یا شاید منتقدها بین سیل بازی‌های رایگانی که برایشان می‌آید وقت نمی‌کنند این بازی‌ها را بیش از یکی دو ساعت بازی کرده و نقد کنند. عنوان Lords of the Fallen (نمی‌دانم چطور همیشه بحث به این بازی می‌رسد!) را اگر استودیو فرام سافتور ساخته بود مطمئن باشید اکنون متایش بیشتر از ۶۸ بود، آن هم خیلی بیشتر اما چون سازنده‌‌اش بزرگ نبود، خیلی‌ها بازی نکرده آن را به خاک و خون کشیدند. مسخره است اگر فکر کنیم فساد و چنین چیزهایی در صنعت گیم با این حجم از جابه‌جایی پول و هزینه و … اتفاق نمی‌افتد. هر جا پول زیاد مطرح شود احتمال فساد هم خیلی بالا می‌رود، آن هم وقتی که یک نمره‌ی یک سایت بزرگ می‌تواند زمین تا آسمان روی سود و فروش سازندگان و ناشران بازی تاثیر بگذارد. این موضوع می‌تواند کاملا بر روی Biomutant هم تاثیر بگذارد چون سازنده‌‌اش در حال ساخت نخستین بازی خود است، اما امیدواریم که بازی بعد از انتشار واقعی نقد شود زیرا که نشانه‌های موفقیت و یک بازی خوب و زیبا در آن به وضوح به چشم می‌خورد.» این‌ها جملات من قبل از انتشار بازی بودند و حالا می‌بینم دقیقا محقق شدند. وقتی مثل من ۲۸ سال بالا و پایین این صنعت را دیده باشید، نگاهتان به دنیای بازی جور دیگری خواهد بود. من این‌قدر برای شما ارزش قائلم که وقتی می‌خواهم به خودم اجازه دهم یک بازی را برای شما نقد کنم، ساعت‌ها آن را بازی کنم و همه چیز را توضیح بدهم. برایتان ۸۰ تا عکس از بازی بگیرم و بعد این ۸۰ عکس را گلچین کنم و ۲۵ عکس مفید را از بازی برای شما عزیزان قرار دهم تا از همه‌ی زوایا با آن بازی آشنا شوید و پولتان و از آن مهم‌تر وقتتان هدر نرود.

واقعا بی‌انصافی که هیچ، نامردی است اگر به این بازی کمتر از نمره‌ی ۸.۳ بدهیم و سازندگانش را تشویق به ادامه‌ی راه نکنیم، هر چند دوستان انجام دادند و به چنین بازی‌ای متای ۶۰ تعلق داده‌اند. واقعا مسخره است. دلم به درد آمد وقتی نمرات بازی را دیدم و آن را تجربه کردم.

می‌دانید در مجموع تجربهٔ Biomutant برای من چطور بود؟ یک حالتی مثل تجربهٔ نسخه‌ای از رچت و کلنک که به حد عظیمی نقش‌آفرینی و جهان‌آزاد شده است! داستان چندشاخه و تاثیرگذاری تصمیمات بازی‌باز، ماموریت‌های اصلی و فرعی گوناگون، انواع شخصی‌سازی‌های ظاهری برای شخصیت اصلی، مبارزات متنوع نزدیک، دور و همین طور قدرت‌های جذاب، انواع شخصی سازی قابلیت‌های شخصیت اصلی در چندین شاخهٔ مختلف، سلاح‌های سرد و گرم مختلف با انواع قدرت‌های گوناگون، وجود المان‌هایی مثل فریز کردن و الکتریسیته در مبارزات که عمق بیشتری به بازی می‌بخشند، سیستم ساخت و ساز سلاح، ارتقا دادن سلاح‌ها و تجهیزات گوناگون با قرار دادن آیتم‌های ارتقا در آن‌ها، دنیایی با انواع مناطق مختلف که برای دستیابی به برخی از مناطق آن باید آیتم‌های خاص کسب کنید و بازگردید که این‌گونه ارزش تکرار بازی بالا می‌رود و … ، همه و همه از مواردی هستند که در Biomutant وجود دارند و واقعا این عنوان را تبدیل به یک نقش‌آفرینی به‌یاد‌ماندنی و از همه مهم‌تر یونیک کرده‌اند که چیزی شبیهش وجود ندارد. شک نکنید که اگر علاقه‌مند به عناوین اکشن نقش‌آفرینی جهان‌آزاد هستید، Biomutant حسابی به شما کیف خواهد داد و حس و حال جدیدی را با تجربهٔ آن خواهید داشت. واقعا بی‌انصافی که هیچ، نامردی است اگر به این بازی کمتر از نمره‌ی ۸.۳ بدهیم و سازندگانش را تشویق به ادامه‌ی راه نکنیم، هر چند دوستان این کار را انجام دادند و به چنین بازی‌ای متای ۶۰ تعلق داده‌اند. واقعا مسخره است. دلم به درد آمد وقتی نمرات بازی را دیدم و آن را تجربه کردم. به بازی خوب باید نمره‌ی شایسته‌اش را داد. مهم نیست سازنده‌اش کوچک است. مهم این است که یک تیم کوچک، چنین نقش‌آفرینی عظیمی ساخته‌اند که بالای ۵۰ ساعت شما را میخ‌کوب کند و لذت ببرید از زمانی که برایش گذشته‌اید. این صنعت دیگر خیلی سمی شده است … بعد از ۲۸ سال بازی کردن و ۱۰ سال نوشتن، حالا باید ببینم چه‌قدر همه‌چیز بدتر شده است. Biomutant هم رفت در لیست آندرریتدترین بازی‌های تاریخ.

نکات مثبت:

• طراحی‌های هنری بی‌نظیر و دنیایی که بی‌نهایت چشم‌نواز و متنوع است با چندین منطقه‌ی مختلف که از زمین تا آسمان با هم فرق دارند
• گیم‌پلی عالی و متنوع با المان‌های مختلف که بسیار پرتعداد و کار شده هستند، مثل نحوه‌ی ورود به مناطقی که هر کدام نوعی از آلودگی دارند  و یا نحوه‌ی آماده شدن قبل از مبارزه با هر ورلد ایتر که در کل سبب می‌شوند مختان گاهی سوت بکشد و بگویید آخر چه‌قدر روی این بازی کار شده است!
• تنوع عجیب و غریب موجودات و باس‌ها و دشمنان به همراه باس‌فایت‌هایی جذاب
• بازی آن‌قدر ارتقا و شخصی‌سازی و سلاح و لباس دارد (هر کدام هم در چندین شاخه قابل ارتقا و شخصی‌سازی هستند) که در کمتر عنوان نقش‌آفرینی‌ای تا به حال دیده‌اید
• یک نقش‌آفرینی جهان‌آزاد به معنای واقعی کلمه

نکات منفی:

• داستان فاقد پیچیدگی و شخصیت‌هایی که پتانسیل بالایی برای شخصیت‌پردازی بهتر داشتند
• مبارزات بازی در برخی مواقع بدون وزن و سطحی به نظر می‌رسند
• عدم بالانس سلاح‌ها، زیرا برخی از آنها آن‌قدر قوی هستند که دیگر از سلاح دیگری استفاده نمی‌کنید