نگاهی به فیلم Trumbo؛ پارانویای سیاست و دردهای شخصی
وظیفه جی روچ (Jay Roach)، کارگردان فیلمهای آستین پاورز این است که تصویر دلچسب و محکمی از دورههای مهم و تاریخی آمریکا تولید کند. در سالهای پیش، سینما کمونیستها را استخدام نمیکرد و شرایط برای آنها بسیار سخت شده بود. شاید معروفترین قربانی آن سالهای هالیوود، دالتون ترامبو (Dalton Trumbo) باشد که در این فیلم، برایان کرنستن (Bryan Cranston) نقشاش را بازی میکند. فیلم دارای لحظات زیبای متعددی است که پرترهای جذاب از یک نویسنده را در شرمآورترین دوران هالیوود بهتصویر میکشد. اولین اکران ترامبو، به فستیوال بینالمللی فیلم تورنتو برمیگردد. در جشنوارههای دیگر، گرچه ترامبو توانست در بخشهای مختلف نامزد جوایز شود، اما نتوانست بسیاری از آنها را کسب کند.
نگاهی به زندگی دالتون ترامبو
دالتون ترامبو، نویسنده آمریکایی بود که نویسندگی فیلمهای موفقی مثل اسپارتاکوس را بهعهده داشت. در سال ۱۹۴۷، کمیته فعالیتهای غیر آمریکایی درباره تاثیر کمونیستها در صنعت سینما تحقیق میکرد و او که زمانی پردرآمدترین فیلمنامهنویس و یکی از برجستهترین اعضای این حزب بود، از همکاری امتناع کرد. همین سرپیچی باعث شد تا او و ۹ نفر دیگر بهدلیل بیاحترامی به کنگره محکوم شوند و یازده ماه را در زندان سپری کنند. پس از این قضیه ترامبو مجبور شد برای ادامه زندگی، از هویتهای جعلی استفاده کند. سرانجام این فرازونشیبها، زمانیکه ترامبو فیلمنامه اسپارتاکوس را نوشت، فروکش کرد. بهنظر میرسید که جریان بد و ناخوشایندی که در آمریکا راه افتاده بود، به پایان رسیده است. در نهایت هم ثابت نشد که چپها در صنعت سینما دستی داشتهاند یا نه.
پرونده بدشانسی
داستان فیلم، نگاهی به زندگی دالتون ترامبو، نویسنده و فیلمنامهنویس بااستعدادی است که یکی از نخبگان هالیوود بهشمار میرود. همان سالهاست که نویسندگان و هنرمندان فعال حزب کمونیست با موانع بسیاری روبهرو میشوند. شخصیتهای بسیاری مثل هدا هوپر (Hedda Hopper) و جان وین (John wayne) که از بزرگان صنعت سرگرمی بهشمار میآمدند، با توجه به موج به راه افتاده، بسیار محدود شده بودند. ترامبو یکی از ده فیلمنامهنویسی بود که از او خواسته شد تا در کمیته فعالیتهای غیرآمریکایی علیه کمونیستها شهادت دهد. آنها با اطمینان به اینکه اکثریت لیبرال در دیوان عالی کشور محکومیت آنها را بهدلیل بیاحترامی به کنگره لغو میکند، از دادن جوابهای مستقیم و سرراست امتناع کردند. حتی دوست ترامبو، ادوارد رابینسون (Edward Robinson) برای حمایت از آنها، تابلویی از ونگوگ را میفروشد. اما مرگ ناگهانی قاضی پرونده، برنامه تجدیدنظر ترامبورا خراب میکند، تا اینکه به یازده ماه حبس محکوم میشود. با گسترش لیست سیاه هالیوود برای حذف کمونیست و هوادارانش از صنعت فیلمسازی، ترامبو و رفقایش مجبور میشوند تا برای ادامه کارشان بسیار محافظتشده عمل کنند. او حالا از زندان آزاد شده اما همچنان در لیست سیاه قرار دارد و وضعیت مالیاش روزبهروز بدتر میشود و او سعی میکند در سایه به نوشتن کارهایش ادامه بدهد. با گذشت زمان، سوءظنها نسبت به او بیشتر میشود اما ترامبو مراقب است تا هیچکدام از آنها را گردن نگیرد. در سال ۱۹۶۰، کرک داگلاس (Kirk Douglas) او را برای نوشتن فیلمنامه حماسی اسپارتاکوس بهکار میگیرد. علیرغم فشارها برای ترساندن داگلاس برای کنار گذاشتن ترامبو، در نهایت او بهعنوان فیلمنامهنویس کار معرفی میشود. در سال ۱۹۶۱، بعد از حمایت علنی رییس جمهور وقت آمریکا، جان اف کندی، از فیلم اسپارتاکوس این سد تا حدودی شکسته شد.
سبیل، سیگار، حرکت!
کرنستن در این فیلم توانسته بازی شایستهای را از خود نشان بدهد. او سعی کرده تا با شیوهای تئاتری، کاراکتر خودش را نشان بدهد و در این راه بهترین استفاده را از سبیل، ویسکی و سیگار کرده است. هلن میرن (Helen mirren) هم در نقش هدا هاپر ظاهر شده است. او ستوننویس ضدیهودی بود که کار را برای کمونیستها سختتر میکرد. نقش دوست خوب ترامبو، یعنی ادوارد رابینسون را مایکل اشتولبارگ (Micheal Stuhlbarg) بازی کرده است. ادوارد رابینسون بازیگر کمونیستی بود که توسط هدا هاپر بارها اذیت شد.
فیلمنامهنویسی برای فیلمنامهنویس
معمولا ساخت بیوگرافی نویسندهها و فیلمنامهنویسها سخت است. در اینجا هم جان مکنامارا (John McNamara) کار جانانهای را بهتصویر کشیده است. بهترین دیالوگها و بخشهای فیلم، همانهایی هستند که از واقعیت وام گرفته شدهاند. مثلا زمانیکه اتو پرمینجر (Otto Perminger) به ترامبو میگوید که فیلمنامه Exodus به اندازه کافی خوب از آب درنیامده است. اینجاست که ترامبو با قاطعیت میگوید: “درخشش مداوم خسته کننده است.” پرمینجر هم جواب خوبی به او میدهد: “تو نمیتوانی فیلمنامه بد بنویسی!”
البته، فیلمنامههای ترامبو از نظر نشانهها و اعتقادات سیاسی او بررسی میشدند. همینجاست که فیلم یکی از حیلههایش را از دست میدهد. بدیهی است که داستان اسپارتاکوس، که درمورد بردهایست که شورش میکند، برای ترامبو معنی و مفهوم شخصی دارد. اما مهمترین بخش فیلمنامه اسپارتاکوس، آن بخشی است که هر برده جلوی رهبرش میایستد و فریاد میزند من اسپارتاکوس هستم! در اصل، با نوشتن این سکانس، ترامبو سعی داشته تا به اثار یکدست بودن و همبستگی اشاره کند. چیزی که هرگز نتوانست به آن دست پیدا کند و آن لحظه هیچوقت اتفاق نیفتاد. بهجرات میشود گفت که همین سکانس، شخصیترین بخش کارهای حرفهای ترامبو بوده است. چیزی که آنطور که باید در فیلم بهآن پرداخته نشده است.
فیلم بهخوبی توانسته با استفاده از جزییات، حالوهوای آن دوره را نشان دهد، خصوصا در بخش طراحی لباس بسیار موفق عمل کرده است.
حرف آخر
فیلم با یادداشتی خاموش به پایان میرسد و ترامبو قبل از مرگ، سخنرانی سخاوتمندانهای انجام میدهد. شاید زندگی ادوارد رابینسون یا الیا کازان (Elia Kazan) از آنچه که به ترامبو گذشته است، سختتر باشد. آنها هم در آن سالها از دستورات کمیته اطاعت نکردند و کسی را لو ندادند. فیلم نمیتواند آنطور که باید عقاید مصرانه ترامبو در مورد کمونیسم را به تصویر بکشد و خیلی جاها، از مسائل مهم زندگی ترامبو بهسادگی عبور میکند. اما بهطور قطع در نشان دادن اشتباهات هالیوود موفق عمل کرده است. شاید این فیلم شاهکار نباشد، اما یکی از فیلمهای پراهمیت است. داستان نویسندهای که بهخاطر عقاید سیاسیاش زندانی میشود، چیزی نیست که بهسادگی بهتوان از آن گذشت.
منبع: Guardian – Los Angles Times
۱۰ قهرمان کودک محبوب دنیای انیمه
پاساژ علاءالدین مرکز خرید گوشی یا مرکز کلاهبرداری از مشتریان!
شرکت رایان پژوه پاسارگاد rpp.me کلاه بردار بزرگ دارای نماد اعتماد
فروشگاه کلاه برداری به نام ( آتاری ایران )