نقد فیلم به سوی ستارگان: سفر برد پیت به فضای پهناور درونی و بیرونی
وقتی به فضا سفر میکنید، چقدر از گذشتهتان را میتوانید با خود به همراه ببرید؟ این سوالی است که روی فیلم جدید جیمز گری، به سوی ستارگان ، سایه افکنده است. درام علمیتخیلی مسحورکنندهای که ما را در سفری به آیندهای که انسان شروع به مهاجرت به دیگر سیارات و بخشهای منظومه شمسی کرده است و ستارگان درخشششان را از دست دادهاند همراهی میکند. نقاط دورافتادهای از سیارهها و قمرها که فقط شرکتهای حفاری و راهزنان در آنها حضور دارند. شما میتوانید در ماه به خرید بروید و استندهای خرید سوغاتی در آن وجود دارند. استعماریهای مریخیای که از داخل شبیه ساختمانهای بزرگ و عظیم با معماری مدرن هستند. در یک نگاه سگهایی را میبینیم که در گذرگاههای بتنی و بدون پنجره واقواق میکنند. اگر ۲۰۰۱:اودیسه فضایی (فیلمی که به سوی ستارگان آن را تکریم میکند و در عین حال مورد استهزا قرار میدهد) رویایی از پروازهای فضایی تبلیغاتی شرکتهای هوایی آمریکایی بود، به سوی ستارگان چیزی شبیهتر به واقعیت امروزی را به بیننده قالب میکند: هزینهای بالغ بر ۱۲۵ دلار برای یک پتو!
در حالی که «روی مکبراید» همچنان به نجات بشر باور دارد، اما در ایمانش دچار شک شده است. او یک فضانورد به دنیا آمده است و این در خونش است. اعصابی پولادین دارد و ضربان قلبش هیچگاه بیشتر از ۸۰ پالس در دقیقه نمیشود. روی نهتنها شخصی فکور است (او زمان زیادی از فیلم را با صدا روایت میکند)، بلکه بسیار خوددار و فضانوردی مقاوم است. در طول فیلم نشان داده میشود که هدف فیلم، ساختن فلسفه از سفرهای فضایی و میانستارهای یا تعریف داستانهای سخت و علمی در مورد اتفاقات ناگوار فضایی نیست، بلکه هدف فیلم ساختن داستانی ماجراجویانه و عامیانه است. بر روی ماه، او با راهزنان دچار مشکل میشود و صحنهای از تیراندازی را در حالی میبینیم که آنها با ماهنوردهایشان با سرعت، در سکوت ماه، به او نزدیک میشوند. بر روی مریخ، او از یک پیشرانه راکت که چند لحظه بعد به پرواز درخواهد آمد بالا میرود تا با یک گروه مبارزه کند. جایی در میانه راه، او با میمونهای قاتل در شتاب جاذبه صفر روبرو میشود. این اتفاقات اگر از چند جنبه بسیار ترسناک نباشند، به نظر بسیار احمقانه میآیند. به نظر میآید که مرگ، این مرد را تعقیب میکند.
فضا به نوبه خود، جایی برای تفریح نیست. دوربین هویته فن هویتما، این موضوع را با ترکیبی از ریاضت و وحشت به شکل ساحرانهای نشان میدهد. فضاپیماهای خالی، کمربندهای سیارکی، دریاچههای زیرزمینی مریخی و بازتاب تحریفشده نور در صفحه پوشیده از طلای کلاه فضانوردی، همگی چنین فضایی را به «به سوی ستارگان» میدهند. ترسی ملموس در داستان فیلم وجود دارد. اما همانطور که در فیلم کلیر دنیس، حیات والا دیدیم، تهدید فکر به خودکشی و ناامیدی هیچگاه یک فضانورد تنها را ترک نمیکند. در فیلم متوجه میشویم که داروهای تغییر حالت روانی، یکی از روشهای استاندارد نیروی فضایی ایالات متحده (یا اسپیسکام) برای آماده نگهداشتن ذهن فضانوردانی است که در مدت طولانی در فضا خواهند بود. در سویی دیگر، حساب و کتابهای ذهنی بخشی از کارهای روزانه یک فضانورد است. بعدها در یکی از پاسگاههای دور در مریخ، پلاکاردی را میبینیم که با تصویر پل گلدن گیت روی آن نوشتهشده است: “در بحرانهای شخصیتی، یادتان باشد که همچنان امید وجود دارد. تصمیم بگیرید.”
میتوان افسردگی را از تک تک حرکات آرام روی تشخیص داد. زندگی او همیشه زیر سایه پدرش بوده است. کلیفورد مکبراید اسطورهای (با بازی تامی لی جونز) که زمین را هنگامی که روی در سنین نوجوانی بود ترک کرد و بعدها ناپدید شد و اعلام شد که او و همه خدمه فضاپیمایی که تحت نام پروژه لیما فعالیت میکردند و وظیفه داشتند ورای منظومه شمسی، به دنبال حیات هوشمند در ستارههای دوردست بگردند، مردهاند. روی شخصا طوری رشد کرده است که در برقراری ارتباط با دیگران بسیار محتاط است و در این زمینه ضعف دارد. او جز ازدواجی ناموفق، دلیلی ندارد که به سیاره محل زندگی و خانهاش برگردد. روی مکبراید یکی از بهترین و ظریفترین (و در عین حال کمحرفترین) شخصیتهایی است که برد پیت نقششان را ایفا کرده است. شما باید بیشتر چیزها را از چشمهای او بخوانید و باید گفت که عملکرد پیت فوقالعاده است.
دیگر باید به این نتیجه رسیده باشیم که تصویرگری این اودیسههای فضایی در مورد فضانوردان، که بیشتر با غم و اندوه نبود والدین تصویر میشوند، تبدیل به رسم شده است. با کارگردانان موفق و قویای که هر کدام برداشت خودشان را از اهمیت ما در جهان هستی بیپایان نشان میدهد. هر کدام از این برداشتها، نوید یک تبعیت سفت و سختتر از تعریف کارگردانشان نسبت به مفهوم رئالیسم را میدهد. در سال جاری ما یک فیلم دیگر هم به این شکل داشتیم. آن فیلم حیات والا نام داشت. اما در حالی که احتمالا به سوی ستارگان جیمز گری، آن درخشش میانستارهای کریستوفر نولان (که آن هم توسط فن هویتما فیلمبرداری شده بود) یا غوطهوری جانانه کلاستروفوبیک فیلم نخستین انسان ساخته دیمین شزل را نداشته باشد، اما با معمایی که در تمام طول فیلم وجود دارد، این موضوع جبران شده است. چیزی که هیچگاه با خط مشی جیمز گری در ساخت فیلمهای با تم روانشناسی فرهنگ عامه وارد تضاد نمیشود.
اتفاقات ابتدایی فیلم، دوز یکسانی از فیلمهای علمیتخیلی و ترس از ارتفاع را به بیننده تزریق میکند. در حالی که روی را میبینیم که از یک آنتن فضایی بالا میرود که مایلها طول دارد و بسیار بالاتر از سطح زمین است. ناگهان همه چیز شروع به منفجر شدن و ترکیدن میکنند. آن سازه عظیم دوکوار کاملا خرد و خاکشیر میشود و «روی» خود را در حالی مییابد که در حال سقوط آزاد به سمت زمین است. ظاهرا زمین تحت انفجار الکترومغناطیس قرار گرفته است که نتیجهاش نابودیای عظیم و هزاران کشته روی زمین بوده است. اما روی خوششانس بوده که پایش به بیمارستان باز شده بود. ولی مطمئنا چیزهای بیشتری در انتظار او است. مشخص میشود که منشا این شوک عظیمی که به کل سیاره وارد شده است، حملهای از نزدیکیهای مدار سیاره نپتون، آخرین موقعیت مکانی پروژه لیما، بوده است. اسپیسکام به این نتیجه میرسد که کلیفورد مکبراید در تمام این سالها محض رضای علم نمرده بوده بلکه کاملا صحیح و سالم است. ماموریت پیدا کردن کلیفورد به روی، فرزند او محول میشود تا به ماه برود و از آنجا سعی کند ارتباطاتی را ایجاد کند تا پدرش را از سایه بیرون بکشد.
تمام این قضایا، در حوزهای است که گری با آنها آشنا بوده است. فیلمسازی ماهر که فیلمهایش در بخشهایی با قهرمانهایی که کامل نیستند و نقصهایی دارند تعریف میشود و فیلم آخرش که اتفاقا بسیار فیلم ایدهآلگرا، غیرواقعی و مبهم است ولی بسیار استادانه ساخته شده است، شهر گمشده زی، مصرفگرایی افراطی از چیزهای ناشناس را به تصویر میکشد که چندان با آخرین پیام ضبط شده کلیفورد زاویه ندارد. اما نمیتوان گفت که او از تنظیمات نیویورکی فیلمهای قبلیاش دور نشده است. برای شخصیتهای اصلی فیلمهای قبلی گری مثل اودسای کوچک، دو عاشق و ما مالک شب هستیم، دنیا با تمام شدن اقیانوس اطلس در سواحل برایتون به پایان میرسید. اکنون، فاصله بین شخصیتها با خلاقیتی که تمام منظومه شمسی را در کنار رویاهای ما و ضعفها و بحرانهای وجودی به تصویر میکشد، به معنای واقعی کلمه نجومی است.
اما هیچکس نمیتواند ادعا کند که به سوی ستارگان، بزرگترین و گرانقیمتترین فیلمی که گری در طول ۲۵ سال کارگردانیاش ساخته است و از بهترین خدمات فیلمسازی عصر حاضر در ساخت آن استفاده شده است که حس دقیق و طبیعی را بدهند، یکی از مینیمالیستیترین فیلمهای او نیست و این فقط به خاطر میزانسن کاملا نظامیاش نیست. وقتی روی در حال طی کردن مسیری به سوی پیدا کردن مسیرش است، با تعدادی از شخصیتهای دیگر همراه میشود ولی این همراهی هیچگاه زیاد به طول نمیانجامد. بهیادماندنیترین شخصیت این فیلم در کنار روی و کلیفورد، کلنل پرویت (با بازی دانلد ساترلند است که حضورش در این فیلم ما را به یاد نسخهای غیررسمی از فیلم گاوچرانهای فضایی میاندازد)، دوست قدیمی کلیفورد که از زمان کالج با او آشنا بوده، است. هلن لانتوس (روث نگا) یکی از مدیران بخش سکونت روی مریخ است که به صورت شخصی درگیر پروژه لیما بوده است و روی در راهش به پست او میخورد.
ما بیشتر فیلم را از نقطهنظر روی خواهیم دید. بیشتر فیلم با صدای برد پیت در حالی که حالات درونی شخصیت روی را تعریف میکند صداگذاری شده است و این یکی از چند ارجاع به فیلم اکنون آخرالزمان است که یکی از الهامبخشان فیلم شهر گمشده زی نیز بوده است. صحنههایی هم وجود دارند که به صورت اول شخص نشان داده میشوند. بعضی از این صحنهها درست از پشت کلاه ایمنی فضانوردان نشان داده میشوند. تنها رابطهای که مهم است، رابطه بین روی و کلیفورد است. کلیفوردی که بیشتر در ویدیوهای ضبط شده قدیمی میبینیمش. اما فیلم از کلاستروفوبیک بودن بسیار دور است. بلکه به جای آن، ماجراجویی شخصی روی را در اعماق ناشناختهها در طراحی بزرگ نشان میدهد و گوشه و کنایههای انسانی را به استهزای کیهانی تبدیل میکند و خطوطی موازی بین فضای درونی و بیرونی رسم میکند. حتی صحنههای مهم فیلم، که در نوع خودشان به شدت تاثیرگذار و خاطرهانگیز هستند، امتحاناتی سخت را از شخصیتها و بیننده میگیرد. اما تمام بنای این فیلم روی چه چیزی ساخته شده است؟ پایان بهترین فیلمهای گری بازه بسیار گستردهای را از پایانی مالیخولیایی تا بسیار تراژدیک در بر میگیرند. اما به سوی ستارگان، کورسوی امیدی را در میان خلأیی نامطمئن نشان میدهد و باید انتظار هر چیزی را از آن داشت.
۱۰ قهرمان کودک محبوب دنیای انیمه
پاساژ علاءالدین مرکز خرید گوشی یا مرکز کلاهبرداری از مشتریان!
شرکت رایان پژوه پاسارگاد rpp.me کلاه بردار بزرگ دارای نماد اعتماد
فروشگاه کلاه برداری به نام ( آتاری ایران )