نقد و بررسی فصل دوم انیمه ناکجا آباد موعود
پس از دو سال صبر و انتظار طاقتفرسا برای فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود، سرانجام این انیمه در زمستان امسال انتشار یافت و در کمال ناباوری، نتوانست حداقل انتظارات ما را از این انیمه برآورده سازد. اکنون، فصل دوم این انیمه برای بسیاری از طرفدارانش به فاجعه بازگشتناپذیری تبدیل شده که حتی انرژی و میل به خواندن مانگای آن را نیز از آنها گرفته است. همانطور که احتمالا شما هم متوجه شدهاید، این فصل برخلاف فصل اول فوقالعاده و شاهکارش، از نقاط ضعف بسیاری برخوردار است که آن را به یکی از ناامیدکنندهترین انیمههای سال ۲۰۲۱ تا به حال تبدیل کرده. بنابراین، ما در این مقاله تصمیم گرفتیم به نقد و بررسی دقیقتر فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود (The Promised Neverland 2nd season) بپردازیم تا ببینیم چرا این انیمه نتوانست همانند فصل اول خود بدرخشد و به شکستی غیرقابل انکار تبدیل شده است؟ پس با دیجی اطلس همراه باشید.
فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود همانند فصل اولش، در استودیو CloverWorks و توسط مامورو کانبه (Mamoru Kanbe) کارگردانی شده است. این انیمه که از روی مانگایی به همین نام به نویسندگی کایو شیرای (Kaiu Shirai) و تصویرسازی پوسوکا دمیزو (Posuka Demizu) اقتباس شده است، ادامه داستان فصل یک و ماجراهای اِما و ری، به همراه دوستانشان را روایت میکند که پس از فرار از مزرعه گریسفیلد باید با دنیای ناشناخته و خطرناک شیطانها روبهرو شوند و سعی کنند علاوه بر فرار از نگهبانان مزرعه، از حمله دیگر شیاطین نیز جان سالم به درببرند.
اقتباسی ناموفق از مانگای ناکجا آباد موعود
اگر از آن دسته از افرادی باشید که بدون خواندن مانگای ناکجا آباد موعود، به تماشای فصل ۲ این انیمه نشستهاید، شاید تا قسمت ۵ چندان متوجه نقاط ضعف و پرشهای زمانی قابلتوجه این انیمه نشده باشید و تا حدودی از تماشای انیمه لذت هم برده باشید؛ اما در نیمه دوم این انیمه حتی شما هم به وضوح متوجه روند بیشازحد سریع داستان و کاهش تاثیرگذاری رویدادهای مهم آن میشوید، مخصوصا با وجود پایان سرهمبندی شده و نتیجهگیری بیدردسر، کودکانه و سطحیاش. به همین دلیل برای یافتن منشا این مشکلات، میخواهیم در وهله اول به بررسی و مقایسه انیمه و مانگای Yakusoku no Neverland بپردازیم.
مانگای ناکجا آباد موعود، از سال ۲۰۱۶ در مجله هفتگی شونن جامپ شویشا (Shueisha’s Weekly Shōnen Jump) انتشار یافته و در سال ۲۰۲۰ با ۲۰ جلد و ۱۸۱ فصل به پایان رسیده است. این مانگا از نظر شیوه تلفیق چندین ژانر متفاوت همچون، ترسناک، جنایی، معمایی با ژانر علمی-تخیلی و فانتزی مورد تحسین قرار گرفته و از نظر تصویرسازی دارای جزئیات بسیاری است که احساسات شخصیتها و دنیای وحشتناک شیطانها را به زیبایی به تصویر درآورده است. این مانگا همچنین از نظر داستانی، سرشار از حس تعلیق و دارای پیچشهای داستانی غافلگیرکنندهای است که لحظهای خواننده را رها نمیکند و به طرز دیوانهواری او را به خواندن فصل بعدی خود وسوسه میکند. این ویژگیها، به خوبی در فصل اول انیمه ناکجا آباد موعود مورد اقتباس قرار گرفتند و با رنگ و نورپردازی بسیار زیبای انیمه، جلوه خاصتر و تجربه بهتری را برای خوانندگان مانگا نیز پدید آوردند. اما فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود، هم از نظر داستانی و هم از لحاظ بصری تفاوتهای زیاد و ناخوشایندی با مانگای خود دارد.
به عنوان مثال، جنگل تاریکی که در قسمتهای ابتدایی انیمه با آن روبهرو میشویم، در داخل مانگا دارای ویژگیهای زیستمحیطی عجیب و بیرحمی است که زندگی اِما و ری به همراه دوستانشان را مورد تهدید قرار میدهد و چالشهایی را برایشان به وجود میآورد که اِما را برای نجات تمام دوستانش نگران میکند و گاهی به استیصال میاندازد؛ چیزی که در انیمه چندان به آن پرداخته نشده است و با حذف چالشهای زیستمحیطی جنگل تاریک، در عوض روی خطر حمله شیاطین تمرکز میکند. این امر باعث میشود تا ما در انیمه درباره دنیای متفاوت زیستمحیطی شیاطین شناخت زیادی پیدا نکنیم و ندانیم که چگونه اِما و دوستانش در چنین دنیای بیرحمی رشد میکنند و میتوانند با تواناییهایی که به تدریج بدست میآورند، خودشان را نجات دهند.
بازگشت عجولانه شخصیت نورمن و ایزابلا در فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود
همانطور که میبینیم، بازگشت شخصیت دوستداشتنی نورمن، در سکانسهای پایانی قسمت ۵ اتفاق میافتد. این درحالی است که در مانگا، بعد از آنکه نورمن جان خود را فدا میکند و به نظر میرسد توسط شیاطین کشته شده، ۴۴ فصل طول میکشد تا ما متوجه شویم که نورمن درواقع زنده است و پس از آن نیز ۴۴ فصل دیگر به طول میانجامد تا نورمن با اِما و ری همسو و متحد شود؛ چیزی که در انیمه تنها ۵ قسمت زمان میبرد. انیمه آرک «تالاب طلایی» (Goldy Pond)، یکی از بهترین و اکشنترین آرکهای مانگا که در آن بازگشت شخصیت نورمن به تصویر درآمده، را حذف کرده است. نتیجه این امر حذف کامل شخصیتهای مهم و تاثیرگذاری همچون آقای یوگو (Yugo/Mister) و در نهایت سریعتر شدن روند داستان برای رسیدن به یک پایان قابل پیشبینی و بدون چالش است.
دومین تغییر بزرگی که در انیمه ایجاد شده، بازگشت شخصیت ایزابلا در قسمت ۴ است که خوانندگان مانگا را به شدت شوکه و نگران کرد؛ زیرا در مانگا، پس از فرار اِما و ری از مزرعه گریسفیلد، ۱۰۰ فصل طول میکشد تا شخصیت مهمی همچون ایزابلا بازگردد و تصمیم بگیرد فرزندان فراریاش را بازیابی کند. بنابراین مشاهده این شخصیت تنها در قسمتهای ابتدایی این انیمه، خبر از فشردهسازی هولناک داستان مانگا را میداد. اگرچه از نظر من، این تغییر بزرگ در انیمه میتوانست فرصتی طلایی به حساب آید، زیرا ایزابلا شخصیتی بسیار پیچیده و رابطه عمیقی با فرزندانش دارد و حضور آن در ابتدای انیمه و قرار گرفتن دوباره او در جایگاه دشمن، میتوانست با هوش فوقالعاده ای که دارد، چالشهای سختتر و پیچشهای داستانی غافلگیرکنندهتری را ایجاد کند و منجر به حوادثی تنشبرانگیز یا حتی دراماتیکی در داستان شود. اما باری دیگر تولیدکنندگان این انیمه به راحتی از چنین فرصت درخشانی، عبور کردند و ما درنهایت هیچ حرکت جالبتوجه، ترسناک یا دراماتیکی را از ایزابلا ندیدیم؛ به جز در دو قسمت پایانی فصل که این شخصیت، بدون درگیری و استراتژی خاصی با اِما، ری و نورمن متحد میشود.
حذف نقاط قوت مانگا و پررنگ کردن نقاط ضعف آن
نیمه دوم مانگای به خودی خود، نقاط ضعفی دارد که با رویکرد ناکارآمدی که فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود پیش میگیرد، پررنگتر و آسیبزننده میشوند. به عنوان مثال، مانگا به دوستان نورمن از مزرعه لامبدا، کمتر میپردازد و بسیار گذرا و سریع از گذشته تلخی که در آن مزرعه گذراندند، عبور میکند. این امر در انیمه به مراتب سریعتر و سطحیتر به نمایش گذاشته میشود، به خصوص زمانی که میبینیم اتحاد نورمن با دیگر کودکان مزرعه لامبدا در مدت زمان کمتری اتفاق میافتد. به همین دلیل موافقت آنها با تصمیم نورمن برای همراه شدن با نقشه اِما و اینکه بدون هیچ درگیریای میپذیرند که شیطانی را نکشند، در مقایسه با میزان نفرتی که پیش از آن از خود نشان داده بودند، کمی مسخره و از آن راه حلهای اجباری و سرسری داستان به نظر میرسد. انیمه سعی دارد به ما نشان دهد که دوستان نورمن، به این دلیل که نورمن آنها را از مزرعه نجات داده است به او ایمان دارند؛ اما در جاهای مختلف انیمه میبینیم که آنها درواقع با دیدن چگونگی کمک نورمن به آنها در مبارزه با شیاطین و گرفتن انتقام شیفته او شدهاند. بنابراین، موافقت ناگهانی آنها با تصمیم نورمن برای حفظ صلح، غیرمنطقی و باورناپذیر است.
از نمونههای دیگر این نقطه ضعفها میتوان به تصمیم ناگهانی اِما برای ایجاد صلح بین انسانها و شیاطین اشاره کرد. تصمیم اِما، تصمیم درست و زیبایی است؛ اما مشکل آن است که اِما در مدت زمان کوتاهی از ایده و تصمیم خود برای ایجاد صلح و آرامش، امری که در آن لحظات به نظر غیرممکن و خیالپردازانه به نظر میرسد، دفاع میکند و در همین مدت کم، به راحتی میتواند دیگران را با خود همراه کند. انگار که هیچکس قدرت مخالفت با اِما را در ندارد و این امر در انیمه، باز هم به سادگی حلوفصل میشود. در انیمه، تصمیم اِما در نکشتن شیطانها تا قانع کردن نورمن و دوستانش تنها در دو قسمت اتفاق میافتد و همگی فقط با این قضیه موافق هستند. حتی هیولاها و شیاطین نیز با دیدن کار وحشتناکی که نورمن و دوستانش با آنها کردند، هیچ کدام کینهای به دل نگرفتند و اعتراضی ندارند. آنها پس از آشنایی با شخصیت غریب موجیکا و سونجو، به راحتی با حضور انسانها در بین خود کنار میآیند.
یکی دیگر از نقاط ضعف مانگا که در فصل دوم انیمه تکرار میشود، شکست سریع شخصیت راتری (Ratri)، یکی از بیرحمترین شخصیتهای داستان است که فلشبکهای ناگهانی او به رابطهاش با برادرش هیچ کمکی به تغییر در بیرحمی او نمیکنند. در اینجا دو مسئله وجود دارد: یکی اینکه فلشبکها در دقایق پایانی و بسیار سریع هستند و نمیتوانند احساسات مخاطب را ذرهای تحریک کنند. شاید در ابتدا از افشای این حقیقت که مینروا ناجی کودکان، در واقع برادر راتری و از خانواده گناهکار او بوده است، غافلگیر شویم اما به دلیل پرداخت کم به جزئیات در احساسات و رابطه میان این دو برادر چندان با آنها ارتباط نمیگیریم. ما با خودکشی نهایی راتری نیز نه تنها ناراحت نمیشویم، بلکه حتی احساس خوشحالی هم نمیکنیم! کاملا نسبت به آن بیتفاوت هستیم، انگار که سرنوشت او چندان فرقی برایمان نداشته است، که این امر ناشی از ناامیدی ما از روند سریع داستان و شخصیتپردازیهای تخت و بیروح در انیمه است. مسئله دوم در رابطه با خودکشی راتری، آن است که آخرین برگ برندهی چالشبرانگیز داستان که میتوانست به نبرد تنگاتنگی از استراتژیها و نبوغ دیوانهکننده این دو گروه منجر شود، به طرز تاسفباری هدر میرود. نبرد و چالشهای استراتژیکی که در فصل اول به زیبایی شاهد آن بودیم، چیزی است که طرفداران این انیمه به شدت خواهان تماشای دوباره آن در فصل دوم بودند، اما در نهایت این فصل نتوانست حسوحال تعلیق، تنش، ترس، معماهای چالشبرانگیز و نبوغ شخصیتها را به نمایش بگذارد.
پایانی به مراتب بدتر از یک پایان بد
آرک پایانی مانگا به نام «دنیای انسانها» تفاوتهای عمدهای با پایان فصل دوم انیمه ناکجا آباد موعود و چگونگی نجات تمام کودکان توسط اِما دارد. این آرک پایانی، خود دارای روند بسیار سریعی است و تمام اتفاقات را از زاویه دید اِما بررسی کرده و نسبت به دیگر شخصیتها و دورانی که در دنیای انسانها سپری میکنند، بیتوجه است. این درحالی است که انیمه، این مشکل را تشدید میکند و همه رویدادها را به نوعی دیگر که بازهم بیدردسرتر از مانگای آن است، سامان داده و تنها در یک چهارم پایانی قسمت آخر، طی چند تصویر ثابت (بدون آنکه حتی زحمت متحرکسازی شخصیتهای آن را بکشد)، پایانی ناقص و سرهمبندیشده را به ما ارائه میدهد.
ما در قسمت ۱۱ که قسمت پایانی فصل دوم و کل انیمه است، میبینیم که ایزابلا با اِما، نورمن و ری همراه میشود، ریشه خانواده راتری و معاملهای که با شیاطین انجام دادهاند، فاش میشود، آرامش به دنیای انسانها و دیوها بازمیگردد، کودکان گریسفیلد و دیگر مادران مزرعه از جمله ایزابلا به دنیای انسانها میروند و اِما و کودکانِ بزرگتر، از شخصیت فیل (Phil) و دیگر کودکان جدا میشوند. سپس واقعیت دیگری را در دنیای انسانها میبینیم، با پرشهای زمانی سریع به جلو، با خانواده سلطنتی شیاطین روبهرو میشویم و اِما که به خدای هردو جهان وعده میدهد (چیزی که به سختی از میان تصاویر پایانی انیمه درک میشود!) و برای تجدید دیدار به همراه بقیه به خانه بازمیگردد.
همانطور که میبینید، همه وقایعی که در یک قسمت شاهد آن بودیم، آنچنان مهم و سرنوشتساز هستند که هرکدام نیازمند اختصاص چندین قسمت به آنها و دادن زمان بیشتر برای ایجاد یک پایان کامل و حلوفصل منطقی و جوابی محکم هستند؛ اما در عوض اشارههای کوتاه و حتی چند ثانیهای به آنها میشود. نگذاشتن زمان کافی برای پرداخت باحوصله به همه جوانبِ یک پایان رضایتبخش، ایرادی است که کماکان در مانگای آن نیز وجود دارد و استودیوی CloverWorks و کارگردانی ضعیف مامورو کانبه، متاسفانه در هرچه بیاهمیتتر و ضعیفتر جلوه دادن داستان مانگای آن عملکرد خوبی از خود نشان دادند. با همه اینها، هدف ما چشمپوشی از میزان تلاش و شرایط سختی که انیماتورهای ژاپنی در زمانی فشرده با بودجه بسیار کم میگذارنند، نیست. درست است که آنها انرژی زیادی برای ساخت این انیمه صرف کردهاند که بسیار قابل احترام است، اما حداقل یک اقتباس نزدیک و وفادارانه به مانگا با وجود تمام نقاط ضعفهایش، بزرگترین لطفی بود که میتوانستند در حق ما و خودشان انجام دهند.
شخصیتپردازیهای ضعیف و سطحی فصل ۲ انیمه ناکجا آباد موعود
بسیار دردناک است زمانی که میبینیم شخصیتهای دوستداشتنی فصل اول، با تمام هوش و ذکاوتی که از خودشان نشان میدهند و پرداخت دقیقی که روی ابعاد مختلف شخصیتیشان انجام شده بود، در این فصل به شخصیتهایی تخت و بیروح تبدیل میشوند که بخش زیادی از روند رشد و سختیهایی که متحمل میشوند حذف شده است و حتی گاهی دارای تعارضاتی میشوند که سوالاتی با پاسخهای بیسروته و گنگ ایجاد میکنند.
شخصیت اِما (Emma)
اِما، یکی از مهمترین شخصیتهای داستان است که در این فصل، برخلاف فصل پیشین، کمتر شاهد استراتژیهای هوشمندانه او هستیم. اِما در این انیمه روحیه مهربانانهی خود را حفظ میکند و دیگر خبری از آن روحیه منطقی، محکم و جنگندهاش نیست. او همه را به سادگی میبخشد، همانطور که در مواجه با شخصیت راتری میبینیم، اِما از جنایتی که راتری تمام مدت در حق انسانها انجام داده است و حتی پشیمان هم نیست، ذرهای خشمگین نمیشود. اگرچه بخششِ راتری اتفاقی است که بدونشک از شخصیت اِما انتظار میرفت؛ اما برای حفظ عدالت و با توجه به جنایتی که این شخصیت علیه نورمن و دوستانش روا داشته بود، جای داشت تا قبل از آن کمی اعمال راتری را محکوم و او را بازخواست میکرد تا اینکه دست کمک به سوی او دراز کند. اِما همچنین به سرعت به شیطانها اعتماد میکند و در مدت زمان کوتاهی افراد غریبهای همچون ماجیکا و سانجو را از دوستان نزدیک خود میپندارد، چیزی که برای کودکان نخبهای همچون اِما و ری باید کمی زمان ببرد.
یکی از تعارضهای شخصیتی آشکار این شخصیت را در اواسط قسمت ۴ و در مخفیگاه مینروا مشاهده میکنیم؛ زمانی که در سکانس طنزآمیز خوردن شام، دو نفر از کودکان به قید قرعه انتخاب میشوند تا آن ماهیهای سیاه رنگ را بچشند و بقیه مشاهده کنند تا علائم مسمومیت و مرگبار احتمالی را کشف کنند. جالب توجه است که اِما با شخصیت ایثارگر و نگرانی که دارد اجازه میدهد دو کودکِ دیگر، ریسک خوردن ماهیها را متحمل شوند، چیزی که ممکن است منجر به مرگ آنها شود و همچنین او و شخصیت ری هیچ راهکار هوشمندانه جایگزینی برای ارائه ندارند تا مجبور نشوند دوستانشان را در معرض خطر قرار دهند! نکته قابل توجه دیگر آن است که شخصیت اِما در طول انیمه، از نظر فکری و قوای جسمی به رشد قابلتوجهی نمیرسد؛ درواقع سرعت پیشروی داستان مجالی برای رشد شخصیتها باقی نگذاشته است. بنابراین، او از همان لحظهای که از مزرعه فرار میکند تا زمانی که به دنیای انسانها وارد میشود، تنها قدش بلندتر میشود.
شخصیت رِی (Ray)
رِی، فرزند ایزابلا و دومین پروتاگونیست داستان، در این فصل به یکی از قابل اتکاترین دوستهای اِما تبدیل شده است. او کماکان هوش و استدلال قوی خود برای بررسی نقشهها و راهحلهای موجود را حفظ کرده، اما به مراتب مهربانتر از قبل شده است و به اِما قول میدهد که خودخواهیاش را کنار بگذارد و به همراه او زندگی همه بچهها را نجات دهد. این درحالی است که در فصل اول، ری تنها به زندگی خود و در نهایت اِما و نورمن اهمیت میداد. در فصل جدید، ری که نجات زندگیاش را مدیون اِما میداند، به فرد پختهتر و با ملاحظهتری تبدیل میشود. با همه این تعاریف، او نیز به دلیل حذف قابلتوجه چالشها و حوادث متنوعی که میتوانستند به رشد شخصیتی اِما، ری و بقیه دوستانشان کمک کند، چندان پیشرفتی در طول انیمه نمیکند. همچنین، او هیچگاه با هیچیک از تصمیمات اِما مخالفتی ندارد و در مقایسه با نقش مهمی که در فصل اول ایفا میکرد، در نیمه دوم این فصل چندان نقش مهمی ندارد. به عنوان مثال، زمانی که در پایان فصل با شخصیت ایزابلا روبهرو میشویم، انتظار میرفت تا ری در این دیدار دوباره با مادرش عکسالعمل خاصی داشته باشد، اما متاسفانه داستان هیچ توجهی به رابطه بین ری و ایزابلا نمیکند.
شخصیت نورمن (Norman)
نورمن، سومین پروتاگونیست داستان است که در نیمه دوم این فصل بازمیگردد و یکی از معدود شخصیتهایی است که باعث ایجاد تنش قابلتوجهی در انیمه میشود و میتواند مخاطب را به تماشای ادامه داستان تشویق کند. از نظر من، تغییر شخصیت نورمن از فردی مهربان و فداکار به فردی رنجدیده که به همراه دوستانش سعی در گرفتن انتقام از تمام شیاطین را دارد، با توجه به گذشته وحشتناکی که به همراه دوستانش تجربه کرده، امری لازم و طبیعی است. باز هم به دلیل گذر سریع داستان از گذشته نورمن و دوستانش، اشارههای سطحی به اینکه هرکدام از دوستان نورمن دارای چه قدرت و چه نوع دردهایی هستند و اینکه خود نورمن چگونه مورد آزمایش و شکنجه واقع شده (چیزی که تمام مدت از دوستانش و از اِما مخفی میکند و نیاز بود تا در لحظه مناسبی از آن پردهبرداری شود)، باعث شده است برخی رفتارهای نورمن و دوستانش همچنان غیرقابل درک باقی بماند.
زمانی که نورمن و دوستانش به دهکده شیاطین حمله کرده و توسط اِما و گروهش متوقف میشوند، رابطه اما و نورمن مورد توجه قرار میگیرد و اِما میتواند درونیات نورمن را بیرون بکشد و ببیند که او درواقع چقدر از اعمال بیرحمانه خود ترسیده و تلاش کرده است تمام مسئولیتهای سنگین را به تنهایی به دوش بکشد. اِما و ری در نهایت نورمن را آرام میکنند و به او اطمینان میدهند که هیچوقت او را تنها نخواهند گذاشت. این صحنه یکی از معدود لحظات تاثیرگذاری است که ما در رابطه میان این سه شخصیت میبینیم، اما متاسفانه با ادامه داستان دوباره به همان روند سریع قبل بازمیگردیم و میبینیم که چهطور دوستان نورمن، به سادگی و بدون ارائه دلیل چندان قانعکنندهای، از اعمال خود ابراز پشیمانی میکنند و ناگهان همه چهره مهربان و بخشندهای به خود میگیرند که این امر باورپذیری شخصیتها را زیرسوال میبرد. شخصیت نورمن پس از آنکه با نقشه اِما همراه میشود، نقش کمرنگی را تا پایان انیمه ایفا میکند و داستان بیشتر حول محور تصمیمات اِما میچرخد.
شخصیت موجیکا و سونجو (Mujika and Sonju)
یکی از عجیبترین شخصیتهای داستان، موجیکا و سونجو هستند که در ابتدا کاملا غیرقابل اعتماد به تصویر در میآیند؛ به خصوص زمانی که اولینبار موجیکا را میبینیم که در مخفیگاه خود سعی میکند اِما و ری را به همراه خود به راهی اشتباه ببرد، سونجو او را متوقف میکند و به موجیکا تذکر میدهد که دوباره زیادهروی کرده و راه اشتباهی را درپیش گرفته است! موجیکا و سونجو پس از آن، راه درست را به اِما و ری نشان میدهند، آنها را به پیش دوستانشان میبرند و پس از آن، چهرهای مهماننواز و یاریدهنده از خود به نمایش میگذارند و اظهار میکنند که از شیاطین با ایمانی هستند که گوشت انسان نمیخورند. آنها با اِما، ری و دوستانشان همراه میشوند تا آنها را تا مقصد بعدیشان محافظت کنند (که دلیل واقعی آن مشخص نیست) و پس از آنکه به آنها مهارتهای گوناگونی از جمله تیراندازی با تیروکمان و آشپزی آموختند، صحیح و سالم آنها را به مقصدشان میرسانند. اما بلافاصله پس از جداشدن گروه اِما از موجیکا و سونجو، موجیکا از سونجو میپرسد که چرا آن بچهها را نجات داد؟ سونجو پاسخ میدهد که دوست دارد سالها بعد زمانی که این کودکان جامعه انسانی بزرگی از شکارچیان باهوش را تشکیل دادند، به شکار آنها بپردازد و آنها را بخورد!
اما همه این دیالوگهای تنشزا، بیهدف رها میشوند و حتی معلوم میشود که موجیکا و سونجو به خوردن انسانها نیازی ندارند. پس به چه دلیل موجیکا اولین بار سعی داشت ری و اِما را با خود به مکان نامعلومی بکشاند؟ چرا سونجو به او گفت راه اشتباهی را میرود؟ این درحالی است که موجیکا و سونجو بارها به نجات اِما و ری میشتابند و حتی در قسمت پایانی شورشی را علیه مزارع رهبری میکنند که باعث ایجاد صلح در دنیای شیاطین و انسانها میشود و راه را برای اِما و دوستانش در رسیدن به دنیای انسانها هموار میسازد. بنابراین هیچگاه معلوم نمیشود که چرا موجیکا و سونجو در ابتدای انیمه افکار پلیدی را درباره اِما و دوستانش درسر داشتند؟ چرا با این وجود به اما و دوستانش کمک کردند؟ برای پاسخ به این سوالات میتوان گفت یا همه اینها از تعارضات شخصیتی آن دو است و صرفا جهت ایجاد تنش در داستان قرار داده شدهاند، یا دلیلی وجود دارد که به درستی به آن پرداخته نشده و از ابهامات بزرگ داستان به حساب میآید.
سبک بصری و پویانمایی فصل ۲ انیمه The Promised Neverland
این انیمه از نظر سبک بصری از ظرافت و جزئیات کمتری نسبت به مانگا برخوردار است و برخی صحنههای مانگا به مراتب رعبآورتر و ترسناکتر از صحنههای انیمه به تصویر درآمدهاند. پویانمایی و سبک بصری این فصل در مقایسه با فصل قبلی، کماکان کیفیت خود را حفظ کرده است و عملکرد رضایتبخشی دارد. اگرچه نورپردازی آن به اندازه فصل اول در تشدید حس تنش و تعلیق، آنچنان عملکرد درخشانی ندارد و استفاده از تکنیک سهبعدی CG در هیولاهای عظیمالجثه آن کمی ایراد دارد و با پسزمینه دوبعدی به خوبی ترکیب نشده است، اما استفاده از این تکنیک سهبعدی، در حرکت اسب سونجو و در لوکیشنها ظریفانه بوده و چرخش دوربین در آنها (به خصوص در قسمت اول) لذتبخش است. در بخش پایانی قسمت آخر انیمه نیز بیشترِ داستان با تصاویر ثابت بیان میشود که احتمالا به گذر سریع زمان اشاره دارد؛ اما استفاده زیاد از سرعت در بیان داستان به طور کلی، آسیب جبرانناپذیری به فصل دوم این انیمه وارد کرده و از نظر پویانمایی نیز زحمت متحرکسازی سکانسهای پایانی را از دوش انیماتورها کم و حس سرهمبندی شدهی پایان آن را تشدید کرده است. لازم به ذکر است که سبک بصری و پویانمایی به کار رفته در اوپنینگ و اندینگ انیمه از کیفیت، ظرافت، رنگ و زیبایی فوقالعاده خاصی برخوردار است که از معدود نقاط قوت انیمه به حساب میآید.
موسیقی از بهترین ویژگیهای فصل دوم انیمه ناکجا آباد موعود
موسیقیمتن فصل دوم انیمه ناکجا آباد موعود، همانند فصل اول آن، توسط آهنگساز تازهکار ژاپنی تاکاهیرو اوباتا (Takahiro Obata) ساخته و تنظیم شده است. ما در این فصل علاوه بر تکرار قطعات آشنای تنشبرانگیزی همچون GF House و Emma’s Agony و آهنگ زیبای Isabella’s Lullaby، شاهد موسیقیمتنهای تازه و فوقالعادهای همچون The Deep Forest، The Evil-Blooded Girl و Mujika and Sonju بودیم که توانستند در بخشهای کوتاهی از داستان مخاطب را غافلگیر و مسحور خود کنند. تاکاهیرو اوباتا در این فصل نیز از تلفیق موسیقی اورکسترال و دیجیتال به زیبایی بهره میگیرد و طیف گستردهای از موسیقیهایی با حالوهوای عربی (با ترکیب مناسب سازهای عربی و سازهای غربی) تا موسیقیهای مدرن و تکنولوژیکی همچون Guidance of Minerva’s Pen را ساخته که همانند فصل اول، ما را متحیر کرده است.
آهنگهای اپنینگ و اندینگ این فصل نیز بسیار هیجانانگیز و لذتبخش هستند. اوپنینگ یا تیتراژ آغازین این انیمه Identity نام دارد که توسط کیرو آکیاما (Kiro Akiyama) به زیبایی اجرا شده. اندینگ یا تیتراژ پایانی این انیمه نیز Mahou و توسط Myuk خوانده و اجرا شده است. موسیقیمتن و تیتراژهای فصل دوم انیمه ناکجاآباد موعود، از بهترین نقاط قوت آن به حساب میآید که باز هم با وجود داستانپردازی فوقالعاده ضعیف و دیگر کمبودهای ناراحتکننده این فصل نمیتواند کمک زیادی در بالا نگه داشتن مقبولیت آن کند.
فصل دوم انیمه The Promised Neverland از منظر کلی
همانطور که پیشتر بررسی کردیم، فصل ۲ انیمه The Promised Neverland از نظر داستان و شخصیتپردازی نسبت به فصل پیشین و مانگایش از افت کیفی ناامیدکنندهای برخوردار است. این فصل اگرچه لحظات تنشبرانگیز و ترسناکی را در خود جای داده است که میتواند ما را در لحظاتی کوتاه غافلگیر کند اما این صحنهها، لحظهای و گذرا هستند و به سرعت رفع و فراموش میشوند. بنابراین میتوان گفت این فصل از ترکیب ژانرهای جنایی، ترسناک و روانشناختی به یک انیمه فانتزی و ماجراجویی سطح متوسط تنزل پیدا کرده است. از جهاتی دیگر عدهای معتقد هستند که فاصله گرفتن تولیدکنندگان انیمه از منبع خود، به دلیل آن بوده است که آنها خواستار تولید انیمهای اورجینال بودند. اما حتی با صرف نظر از مانگا، این فصل به عنوان یک اثر اورجینال نیز نتوانسته است داستانی با کنشهای چالشبرانگیز و با راه حلهای حساب شده و منطقی ارائه دهد. شخصیتپردازیها و تصمیمگیریهایشان دچار تناقض میشوند و روند بیش از حد سریع داستان، مجال ارتباط گرفتن مخاطب با دنیای این انیمه را نمیدهد. نتیجه آن انیمهای است که با گزینش شلخته از صحنهها و آرکهای مانگا، نه تنها به اثری اورجینال نزدیک نمیشود، بلکه رویدادهای مانگا را نیز به شیوه نابودگری ترسیم کرده است. متاسفانه استودیو CloverWorks برای پافشاری بر پایان دادن عجولانه و غیرضروری به این انیمه، به طرفداران آن هیچ توضیحی ارائه نداده و علت چنین تصمیم عجیبی از آنها، همچنان نامعلوم باقی مانده است. اما اگر شما از طرفداران این انیمه بودید و با فصل دوم آن سرخورده و ناامید شدید، پیشنهاد ما به شما آن است که مانگایش را مطالعه کنید. مانگای Yakusoku no Neverland ببدون عیب و ایراد نیست، اما دارای ماجراجوییها و آرکهای فوقالعاده درخشانی است که از دست دادنشان به هیچ عنوان توصیه نمیشود.
آیا شما نیز فصل ۲ انیمه The Promised Neverland را تماشا کردهاید؟ درباره آن چه فکر میکنید؟
The Review
فصل ۲ انیمه The Promised Neverland از نظر داستان و شخصیتپردازی به نسبت فصل پیشین و مانگایش از افت کیفی بسیار ناامیدکنندهای برخوردار است. این فصل نتوانسته است داستانی با کنشهای چالشبرانگیز و با راه حلهای حساب شده و منطقی ارائه دهد. شخصیتپردازیهای ضعیف و روند بیش از حد سریع داستان، به مخاطب فرصت ارتباط گرفتن با انیمه را نمیدهد.
۱۰ قهرمان کودک محبوب دنیای انیمه
پاساژ علاءالدین مرکز خرید گوشی یا مرکز کلاهبرداری از مشتریان!
شرکت رایان پژوه پاسارگاد rpp.me کلاه بردار بزرگ دارای نماد اعتماد
فروشگاه کلاه برداری به نام ( آتاری ایران )