مروری بر سریال Alias Grace؛ روایتی دیگر از سرکوب و خفقان
آیا طرفدار سریالهایی مانند سرگذشت ندیمه (Handmaid’s Tale) هستید؟ دوست دارید بدانید در خانههای اربابی قرن نوزدهمی چه میگذرد؟ پس به شما سریال گریس دیگر (Alias Grace) را پیشنهاد میکنیم. گریس دیگر مینیسریال ۶ قسمتی محصول کشور کاناداست. این سریال برای اولین بار در سال ۲۰۱۷ از کانال CBC کانادا پخش شد. در همان سال هم نِتفلیکس (Netflix) آن را به روی آنتن برد. سریال گریس دیگر اقتباسی از رمانی با همین نام نوشته مارگارت اتود (Margaret Atwood) یکی از بهترین رماننویسهای کانادایی است. البته این کتای با اسم چهره پنهان در ایران شناخته میشود. اتوود این کتاب را در سال ۱۹۹۶ نوشت.
البته این سریال بهنام آلیاس گریس هم معروف است. سارا پُلی (Sarah Polley) آن را برای سریال تلوزیونی تنظیم کرد. ماری هِرون (Mary Harron) کارگردانی آن را برعهده دارد. سارا گیدِن (Sarah Gadon) هم در نقش کاراکتر اصلی یعنی گریس مارکس (Grace Marks) ظاهر شده. این سریال اقتباس وفادارانهای از رمان اصلی است. گریس دیگر دومین اقتباس از سری رمانهای مارگارت اتود است. سریال سرگذشت ندیمه (The Handmaid’s Tale) هم از روی یکی از رمانهای این نویسنده معاصر ساخته شد.
خدمتکاری معصوم یا قاتلی بیرحم
اولین اپیزود ما را به کانادا در اواخر قرن ۱۹ میبرد. کاراکتر اصلی سریال گریس مارکس است. او یک مهاجر ایرلندی است که سالها پیش به دو قتل متهم شده است. حالا بعد از ۱۵ سال پرونده او دوباره به جریان افتاده. قرار است او را از نظر سلامت روانی معاینه کنند. بنابراین از دکتر سیمون جردن (Simon Jordan) که یک روانپزشک است خواسته میشود گریس را معاینه کند. او میخواهد بفهمد روز قتل دقیقا چه اتفاقی افتاده. اینکه گریس کجای ماجرا بوده است. اما گریس کاراکتر مرموزی دارد. گاهی فکر میکنیم حقیقت را میگوید گاهی هم فکر میکنیم او یک دروغگوست.
جالب است بدانید مارگارت اتود ایده داستان گریس دیگر را از یک پرونده واقعی قتل گرفته است. در سال ۱۸۴۳ یک مهاجرایرلندی ۱۶ ساله به اسم گریس مارکس به همراه خدمتکار دیگری به اسم جیمز مکدرمات (James McDermott) متهم به قتل توماس کینر (Thomas Kinnear) و نانسی مونتگومری (Nancy Montgomery) شدند. مکدِرمات را اعدام کردند و گریس مارکس هم حبس ابد گرفت
رمز موفقیت چه بود؟
گریس دیگر موضوع جالبی دارد. شکی در این نیست. اما نباید نقش سارا پُلی نویسنده و مری هِرون کارگردان آن را در موفقیت این سریال نادیده گرفت. سارا پُلی نویسنده و بازیگری است که آثار موفقی مانند دور از او (Away from her) و این والس ازآن تو (Take this walts) را در کارنامه دارد. مِری هِرون هم کارگردانی خبره و باتجربه است. او کارگردانی فیلمهای من به اندی وارهول شلیک کردم (I shot Andy Warhol) و روانی آمریکایی (American Psycho) را در برعهده داشته است. توجه نویسنده و کارگردان این سریال به تکتک جزییات شگفتانگیز است. همین توجه به جزییات است که باعث شده سریال واقعی بهنظر برسد.
اجرای هنرپیشگان این سریال هم تماشایی است. مخصوصا سارا گیدِن که در نقش گریس مارکس ظاهر شده است. او نقش گریس را در سنین مختلف بازی میکند. او توانسته ویژگیها و خصوصیات خاص گریس را به تصویر بکشد. گیدن همه لایههای پنهانی وجود گریس را بهخوبی نشان میدهد. این چالشی سخت برای این بازیگر جوان بود که او توانست خیلی خوب از عهدهاش بربیاید.
بالاخره قاتل کیست؟
حالا بیایید کمی درباره پایانبندی سریال آلیاس گریس حرف بزنیم. پایانبندی سریال در نوع خود حیرتآور و بینظیر است.
گریس دیگر یک داستان معمایی است. سوال اصلی هم این است که آیا بالاخره گریس مارکس قاتل کارفرمای خود توماس و مستخدم خانه یعنی نانسی است یا خیر؟ پاسخ این است: هم بله و هم خیر. در اپیزود آخر او هیپنوتیزم میشود. به حالت ذهنی نیمههوشیار میرود. ناگهان، صدای جدیدی از او میشنویم. کلمات او زننده، توهینآمیز و بیادبانه میشوند. بله، ظاهرا گریس اختلال چندگانگی شخصیت دارد. گاهی اوقات او گریس مارکس است. همان خدمتکار معصومی که آزارش به کسی نمیرسد. اما گاهی هم مری ویتنی (Mary Whitney) است. روح انتقامجوی و کینهتوزِ دوست صمیمی گریس که حالا دیگر زنده نیست. پس اینطور که معلوم است گریس مسئول قتلها نیست. مری ویتنی مجرم است.
شخصیت چندگانه گریس داستان را جذابتر میکند. لحظهای که گریس مارکس با صدای مری ویتنی حرف میزند و سرنخهای مهمی را ارائه میدهد، لحظه اوج داستان است. او در حالیکه هیپنوتیزم شده تعریف میکند آن روز دقیقا چه اتفاقی افتاده است. او با صدای ویتنی به شاهدین میگوید که با یک دستمالجیبی نانسی را خفه کرده. همان دستمالجیبیای که زمانی متعلق به مادر مری ویتنی بود. همانی که سالها پیش در روز کریسمس مری به گریس کادو داده بود.
اما نه، صبر کنید. شاید گریس مارکس شخصیت چندگانه ندارد. شاید روح مری ویتنی بعد از مرگش وارد جسم گریس شده و بدن او را تسخیر کرده است. شاید واقعا گریس فراموشی دارد و هیچ خاطرهای از ارتکاب جرمهایش و آنچه اتفاق افتاده ندارد. شاید هم ما را سرکار گذاشتهاند. نکند اصلا گریس هیپنوتیزم نشده بود؟! شاید گریس و جِرمیا (Jeremiah) در ماجرای هیپنوتیزم همدست بودند و آن را از خودشان درآوردند. این را میدانیم که دکتر جِرومی دوپونت (Jerome DuPont) یک هویت جعلی است. او جِرمیا است. همان دستفروشی که زمانی عاشق گریس بود و میخواستند با هم فرار کنند. او به ازای پولی که گرفته میخواهد گریس را هیپنوتیزم کند. پس از کجا بدانیم که او و گریس ماجرای مری ویتنی را از خود در نیاوردند؟ تا هم گریس را بیگناه نشان دهند و هم خود جرمیا مشهور شود؟!
روایتگری غیرقابل اعتماد
این مینیسریال روایتی از زندگی گریس است. از دوران بچگی او تا زمانی که نانسی و توماس به قتل رسیدند. اما راوی داستان بیطرف نیست. کل ماجرا را از زبان خود گریس میشنویم. گریس است که انتخاب میکند به دکتر جردن و به ما چه بگوید. اما چه کسی میتواند ادعا کند آنچه او میگوید واقعا اتفاق افتاده؟! از کجا بدانیم اصلا مری ویتنی وجود داشته؟ شاید مری فقط زاییده تخیلات گریس است. چهکسی میتواند مطمئن باشد ادعای گریس درباره سوءاستفاده از او حقیقت داشته؟ راوی ماجرا گریس است و قطعا یک راوی قابل اعتماد و بیطرف نیست.مهمتر از همه خود گریس باعث میشود نتوانیم به او اعتماد کنیم. یکی از دلایل آن هم نامهای است که او در آخر سریال برای دکتر جردن مینویسد. نامهای که او سالها بعد از ازدواج با جِیمی والش (Jamie Walsh) برای دکتر میفرستد.
او مینویسد که والش با او مهربان است. اما مدام او را به یاد گذشتهاش میاندازد. انگار دوست دارد رنجهای گریس را یادآوری کند. والش مدام از او میخواهد آنچه برایش اتفاق افتاده را تعریف کند. او میگوید برای اینکه والش را بیشتر علاقمند کند گاهی تغییراتی در داستان زندگیاش میدهد. او فکر میکند این همان چیزی است که والش میخواهد بشنود. اینجاست که میفهیم شاید ماجرای مری ویتنی هم ساختگی بوده است. گریس میداند که قابلاعتماد نیست. میخواهد نشان دهد که دروغ میگوید. او برای همه نقش بازی میکند. کار خود را هم خوب بلد است.
اینکه شاید گریس روایتگر قابلاعتمادی نباشد در رمان بیشتر خود را نشان میدهد. کل داستان از زبان گریس روایت میشود. دیالوگی هم در داستان وجود ندارد. بنابراین حق داریم به حرفهایش شک کنیم. او مدام حرفهای خود را عوض میکند. البته ممکن است وقتی سریال را میبینیم اصلا به صداقت گریس شک نکینم. بهعنوان بیننده کمتر یاد گرفتیم که به آنچه با چشمانمان میبینیم شک کنیم. مگر اینکه دلیلی برای شک کردن به ما بدهند. مثل سریالهای آقای روبات (Mr. Robot)، لژیون (Legion) و رابطه پنهان (The Affair) که چند نسخه از اتفاقهایی که افتاده را به ما نشان میدهند. این طرز روایت باعث میشوند به این فکر بیفتیم که کدام روایت صادقانهتر است.
گریس روایتگر قابل اعتمادی نیست. اما نباید به گذشته پر دردورنجش شک کنیم. نباید به او برچسب دروغگو بودن بزنیم. نباید فکر کنیم هرچیزی که میگوید دروغ است. در نهایت هم سریال طوری تمام میشود که مشخص نیست آیا واقعا او قاتل بوده یا خیر. هدف اصلی داستان گریس مارکس این است که ما به سوالهای مهمتری فکر کنیم. اینکه چرا دیدن رنج و درد یک زن باید برای ما سرگرمکننده باشد؟ ما از گریس مارکس چه میخواهیم؟ او که یک خدمتکار فقیر و بیسواد است چهطور باید رفتار کند که در برابر یک دکتر تحصیلکرده و پولدار به چشم بیاید؟ زندگی یک خدمتکار قرن نوزدهمی باید چهشکلی باشد تا برای ما مخاطبین جالب بهنظر بیاید؟!
دنیایی که گریس در آن زندگی میکند وحشتناک است. دنیایی که با یک دختر فقیر و مهاجر اصلا مهربان نیست. همه اطرافیان او سعی میکنند او را سرکوب کنند. از وکیلش گرفته که میخواهد همهچیز را به گریس دیکته کند تا مطبوعات که میخواهند حقیقت را جور دیگری نشان دهند. دکترهای بیمارستان روانی هم که او را نادیده میگیرند. این میشود که گریس تصمیم میگیرد از خودش مراقبت کند و انتقامش را از دنیایی که نسبت به زنانی مانند او نامهربان بوده بگیرد. دنیایی که در آن زنها بدترین نوع سرکوب را تجربه میکنند، خیلی بعید نیست چنین اتفاقهای هولناکی هم بیفتد.
سخن پایانی
سریال آلیاس گریس تحسینبرانگیز، فوقالعاده و شگفتانگیز است. آنقدر جذاب که شاید تصمیم بگیرید همه قسمتهای آن را در یک روز تماشا کنید. این سریال موضوع جالبی دارد. نویسنده، کارگردان و هنرپیشگان آن هم عالی عمل کردهاند. گریس دیگر از همان ابتدا شما را مجذوب میکند. پایانبندی آن هم شما را میخکوب میکند. بنابراین از دیدن آن اصلا ضرر نخواهید کرد.
منبع: The Vulture – Indie Wire
۱۰ قهرمان کودک محبوب دنیای انیمه
پاساژ علاءالدین مرکز خرید گوشی یا مرکز کلاهبرداری از مشتریان!
شرکت رایان پژوه پاسارگاد rpp.me کلاه بردار بزرگ دارای نماد اعتماد
فروشگاه کلاه برداری به نام ( آتاری ایران )